بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عبدالامیر راهدار

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۷ مهر ۱۳۶۱
محل: دانشگاه بنگلور، بنگلور، کرناتکا، هند
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح سرد
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

او از  «بانیان و فعالان اصلی» سازمان هواداران پیکاربرای آزادی طبقه کارگر در شهر بنگلور در هند بود و فردی فعال و شناخته شده به حساب می‌آمد.

اطلاعات در خصوص قتل فراقضایی آقای‌ عبدالامیر (امیر) راهدار از طریق فرم الکترونیکی ارسال شده به بنیاد عبدالرحمن برومند (۲۸ اسفند ۱۴۰۰) و مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با چهار منبع مطلع شامل یکی از دانشجویان شاهد ماجرا (۲۳ دی ۱۴۰۰)، یکی از فعالان سیاسی و دانشجویی در هند (۱۲ شهریور۱۴۰۰ و ۷ مرداد ۱۴۰۱) و مسئول امور دانشجویان (طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱) و سرپرست موقت کنسولگری جمهوری اسلامی در هند (۱۳ خرداد ۱۴۰۱) به دست آمده است. همچنین برای تکمیل آن نیز از نشریه جهان شماره هفت (۲۷ آذر ۱۳۶۱)، برنامه‌ی به یادآر در کلاب‌هاوس (۳۰ مرداد ۱۴۰۰)، مجله‌ی شهروند (۹ مهر ۱۳۹۴)، روزنامه‌ی انقلاب اسلامی (۸ دی ۱۳۵۸)، پرتال امام خمینی (۱۰ شهریور ۱۳۵۸، ۶ شهریور و ۱۴ دی ۱۳۵۹ و ۱۲ آبان ۱۳۶۰)، کتاب «گزارش به مردم»، نشر باران، نوشته علی اکبر امیدمهر (۱۳۸۰-۱۳۸۱)، تاریخ شفاهی ایران (تاریخ تحقیق: ۳۱ خرداد ۱۴۰۱)، روزنامه ایندیا تودی (۲۴ تیر ۱۳۶۱)، یونایتد پرس اینترنشنال(۲۶ مرداد ۱۳۶۱) و وبسایت اندیشه و پیکار استفاده شده است.  

آقای امیر راهدار یکی از ۴۳۰ نفری است که نام‌شان در فهرست «شهدای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» در سایت اینترنتی اندیشه پیکار منتشر شده است. این فهرست شامل اسامی اعضای سازمان است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ جان سپرده‌اند. بیش از ۴۰۰ نفر از افرادی که نام‌شان در این فهرست ذکر شده اعدام شدند. همچنین خبر این اعدام در ضمیمه شماره ۲۶۱ نشریه «مجاهد»، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ نیز منتشر شد. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بودند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶۰ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شدند یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شدند. 

آقای راهدار، در سال ۱۳۳۵ در یک خانواده‌ی پرجمعیت کارگری در آبادان متولد شد. (فرم الکترونیکی ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، روایت‌های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، سایت شهروند ۹ مهر ۱۳۹۴) 

راهدار دوران تحصیل خود را در آبادان و سپس شیراز گذراند و پس از دریافت مدرک دیپلم و سپری کردن خدمت سربازی، در سال ۱۳۵۷ برای ادامه تحصیل به هندوستان رفت و ضمن ازدواج، در دانشگاه بنگلور در رشته‌ی آمار و ریاضی مشغول به تحصیل نیز شد. او از «بانیان و فعالان اصلی» سازمان هواداران پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در شهر بنگلور در هند بود و فردی فعال و شناخته شده به حساب می‌آمد. (روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰) 

دوستان آقای راهدار، عمدتا او فردی خوشرو، شاد، صمیمی و علاقه‌مند به ورزش و فوتبال توصیف می‌کنند. (روایت‌های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، سایت شهروند ۹ مهر ۱۳۹۴) 

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر 

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳٥۷ از اعضای مارکسیست-لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را «سوسیال امپریالیست» و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناح‌های رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروه‌های دیگر موسوم به «خط سه» به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳٦۰ و ۱۳۶۱ سازمان پیکار، همزمان با موج سرکوب‌های گروه‌های مخالف رژیم از درون نیز دچار انشعاباتی شد. ضربات ناشی از این سرکوب‌ها و انشعابات منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید به طوری که دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد. 

پیشینه‌ی جنبش دانشجویی در هند 

حضور استعماری بریتانیا در هند سبب برخورداری این کشور از امکانات و سیستم تحصیلی مطابق به کشورهای پیشرفته شد. این ویژگی به علاوه بر هزینه پایین‌تر زندگی و تحصیل در آن نسبت به کشورهای اروپایی، هند را از دوره قاجار مقصد تحصیلی بسیاری از ایرانیان طبقه متوسط کرده بود. از این رو جنبش دانشجویی در هند سابقه طولانی دارد  و حداقل از دهه پنجاه شمسی دانشجویان ذیل گروه‌های مختلف سیاسی مخالف حکومت سلطنتی پهلوی مانند اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران،‌ سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، حزب توده، اتحادیه کمونیست‌‌های ایران، حزب رنجبران ایران فعالیت می‌کردند. از اواسط دهه پنجاه با شکل‌گیری تدریجی انجمن دانشجویان اسلام‌گرای هوادار آیت‌الله خمینی، رقابت میان آنها و سایر گروه‌های غیر مذهبی به خصوص احزاب چپ و مارکسیستی ایجاد شد. هرچند این رقابت‌ها عمدتا در شیوه‌ی جذب دانشجویان مستقل و در حد منازعات عقیدتی در نشریه‌ها بود. (تاریخ شفاهی ایران، ۳۱ خرداد ۱۴۰۱) 

اما پس از پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ و به قدرت رسیدن آیت‌الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب، به مرور با شدت گرفتن تنش‌ها میان گروه‌های سیاسی مانند هواداران شاپور بختیار و پس از آن برخی دیگر از گروه‌های چپ، مانند اعضای سازمان چریک‌های فداییان خلق-اقلیت و سازمان مجاهدین خلق در داخل ایران با طرفداران آیت‌الله خمینی، رقابت‌های میان گروه‌های دانشجویی طرفدار آنها در خارج از کشور نیز به تنش‌های خشونت‌آمیز کشیده شد. (تحقیقات بنیاد برومند)

دانشجویان طرفدار گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی با انتشار و پخش اعلامیه و روزنامه و همچنین با برگزاری راهپیمایی‌های اعتراضی به انعکاس اخبار مرتبط با اعدام، اجرای احکام شرعی مانند شلاق و سایر موارد نقض حقوق بشر توسط حکومت مستقر و آیت‌الله خمینی می‌پرداختند.  (مصاحبه با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰). همچنین برخی از این گروه‌ها در اوایل دهه‌ی ۶۰ شمسی در هند در همکاری با کمیته‌ای به نام «همبستگی با حقوق بشر و دموکراسی» که توسط تعدادی از فعالان هندی تشکیل شده بود، تظاهرات‌هایی را علیه جمهوری اسلامی از جمله در اعتراض به حضور برخی مقامات جمهوری اسلامی در هند مانند هاشمی رفسنجانی در مرداد ۱۳۶۱، رییس وقت مجلس شورای اسلامی سازماندهی کردند. (برنامه‌ی به یادآر در کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، مجله‌ی شهروند ۹ مهر ۱۳۹۴).

از سوی دیگر انجمن‌های اسلامی دانشجویان نیز در هند با بهره گیری از امکانات و حمایت‌های حکومتی فعالیت خود را گسترده‌تر کردند. بنا به اطلاعات موجود بین انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی در هند و سفارت و دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در این کشور رابطه مستقیم وجود داشت. به گفته‌ی علی اکبر امیدمهر، مسئول وقت امور دانشجویی و سرپرست موقت کنسولگری ایران در هند در سال ۱۳۵۸، اعضای انجمن اسلامی در هند «از بودجه سری کنسولگری سهمیه داشتند» (مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۳ خرداد ۱۴۰۱). همچنین برخی از اعضای انجمن‌های اسلامی هند در سال‌های بعد در حاکمیت تازه شکل گرفته اسلامی مناصبی مانند نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا مقام‌هایی در وزارت امور خارجه به عنوان سفیر، کاردار یا رایزن به دست آوردند. (کتاب گزارش به مردم، ۱۳۸۰-۱۳۸۱؛ تحقیقات بنیاد برومند).همچنین گزارشات بسیاری حاکی از اعمال تبعیض و حمایت‌های مالی مستقیم دولتی میان طیف دانشجویان طرفدار حکومت و سایر دانشجویان وجود دارد به طوری که ارزهای دانشجویی و کمک‌های دولتی رسما به داشتن باورهای ایدئولوژیک منطبق با جمهوری اسلامی مشروط شده بود. بنا به اطلاعیه‌ی منتشر شده توسط سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در حیدرآباد هند در ۱۶ مهر ۱۳۶۱، به دستور وزارت فرهنگ و آموزش عالی «دانشجویان فقط در صورت شرکت و موفقیت در امتحان کتبی ایدئولوژیک می‌توانند از مزایای ارز تحصیلی استفاده نمایند» (نشریه‌ی جهان،‌ ۲۷ آذر ۱۳۶۱)‌. علی اکبر امیدمهر نیز موضوع قطع شدن ارز دانشجویان مخالف جمهوری اسلامی از حدود سال ۱۳۵۸ را در کتاب خاطرات خود تایید کرده است. (کتاب گزارش به مردم، ۱۳۸۰-۱۳۸۱). 

اما گذشته از تبعیضات دولتی مذکور در جهت قدرت گرفتن انجمن های اسلامی، مواردی از سفر مقامات حکومتی به کشورهای خارجی و دیدار با دانشجویان انجمن اسلامی، به منظور تحریک و تشویق آنها در محدود کردن فعالیت سایر گروه‌های سیاسی نیز وجود دارد(تحقیقات بنیاد برومند). آیت‌الله خمینی در دیدار با دانشجویان انجمن‌های اسلامی خارج از کشور از آن‌ها خواست: «کوشش کنید اسلام را بشناسانید به مردم. این انجمن اسلامی‌ها کوشش کنند این متاعی که ما داریم و هیچ کس ندارد … در دنیا این را معرفی کنید.» (پرتال امام خمینی، ۱۰ شهریور ۱۳۵۸). وی در دیداری دیگر با دانشجویان ایرانی مقیم هند گفت: «قدرت‌های بزرگ … تلاش می‌کنند نهضت اسلامی ایران را در خارج از کشور وارونه جلوه بدهند. ما باید کوشش کنیم … در همه کشورهای اسلامی به حق توجه کنیم و حق را پیاده کنیم … اگر چند نفر آدم منحرف در هند و پاکستان و سایر بلاد اسلامی بخواهند کاری کنند که این نهضت اسلامی را مشوه (زشت روی) نشان دهند به اهالی آن مملکت، شما برادرهای اسلامی که در آن ممالک هستید در مقابل آن‌ها ایستادگی کنید.» (پرتال امام خمینی، ۶ شهریور ۱۳۵۹). یکی دانشجویان وقت مخالف جمهوری اسلامی در هند، با بیان اینکه دانشجویان طرفدار آیت‌الله خمینی با خشونت و ایجاد درگیری مانع هر فعالیتی می‌شدند، می‌گوید «وقتی در دانشگاه ما را می‌دیدند که نشریه داریم، به ما یا به محل اقامت دانشجویان به قصد آتش زدن آن مکان‌ها حمله می‌کردند. حتی در شهرهای دیگر آتش‌سوزی راه انداخته بودند. آن‌ها همچنین در خیابان ما را تهدید می‌کردند. (مصاحبه با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰)

در دی ماه ۱۳۵۸، آیت‌الله حسین نوری همدانی، از روحانیون تندرو با عنوان نماینده آیت‌الله خمینی برای بررسی میدانی اوضاع مسلمانان و مدارس علمیه و رفع کمبودها و نیازهای آنان به هند، پاکستان اعزام شد (سایت جامع امام خمینی،‌۶ دی ۱۳۵۸). به گفته‌‌ی یکی از دانشجویانی که در آن زمان در هند تحصیل می کرد، آیت‌الله نوری همدانی در این دیدار با دانشجویان انجمن اسلامی با اشاره به دانشجویان مرد، به شکل تحریک کننده‌ای خطاب به دانشجویان زن حاضر می‌گوید: «این‌ها همه‌شان بی‌غیرت‌اند و الا هیچ کس در این شهر جرات نمی‌کرد اعلامیه‌ای علیه جمهوری اسلامی پخش کند.» این دانشجو افزود «پس از این دیدار خشونت اعضای انجمن اسلامی علیه مخالفان آنها شدت گرفت تا جایی که ما تا چندین سال هیچگاه تنها قدم نمی‌زدیم و همیشه حالت دفاعی داشتیم. با پخش کوچکترین اعلامیه‌ای به ما حمله می‌شد»(مصاحبه‌ی با یکی از فعالین دانشجویی هند ۳ و ۶ اسفند ۱۴۰۰). طی همین سالها موارد مختلفی از ضرب و شتم، آدم ربایی و قتل دانشجویان از گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در هند گزارش شده است. در خرداد ماه ۱۳۶۱ در حمله ناگهانی هواداران جمهوری اسلامی به دانشجویان مخالف در شهر علیگر یک نفر کشته و شماری زخمی برجای گذاشت(‌ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱). همچنین بنا به گزارشات متعدد در مهر ماه ۱۳۶۱، تظاهرات ضد جمهوری اسلامی در شهر بنگلور هندوستان مورد حمله خشونت بار شماری از هواداران آیت الله خمینی قرار گرفت و طی آن یک دانشجو کشته و شمار زیادی زخمی برجای گذاشت. همچنین ۸۶ نفر نیز بازداشت شدند. (کلاس هاوس، ۲۰ مرداد ۱۴۰۱؛ شهروند - ۹ مهر ۱۳۹۴). روزنامه‌ی انقلاب اسلامی در همان زمان، زد و خورد بین دانشجویان هوادار و مخالف آیت‌الله خمینی در شهر بنگلور و زخمی شدن ۱۰ نفر و دستگیری ۱۴ نفر را گزارش کرد (روزنامه انقلاب اسلامی - ۸ دی ۱۳۵۸). هرچند در تمام موارد عده‌ای بازداشت شدند اما تقریبا در هیچ یک از موارد پرونده‌ها به نتیجه حقوقی و یا واکنش رسمی مقامات هند منجر نشد. مقاله منتشر شده در ایندیا تودی در گزارش مفصلی درباره درگیری‌های میان دانشجویان ایرانی در هند، به افزایش پیوندهای اقتصادی هند با ایران مخصوصا افزایش عرضه نفت خام در دوران پس از انقلاب و در زمان جنگ ایران و عراق اشاره کرد (ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱).در اوایل سالهای دهه شصت، موضوع افزایش مبادلات اقتصادی بین دو کشور در زمینه‌های مختلف از جمله موضوع هسته‌ای در سفر هاشمی رفسنجانی به هند مورد تفاهم و استقبال هر دو کشور قرار گرفت بود. (یونایتد پرس اینترنشنال، ۲۶ مرداد ۱۳۶۱)

پیشینه قتل‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیز‌‌‌‌ه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

اعدام فراقضایی آقای عبدالامیر راهدار  

آقای راهدار بعد از ظهر روز ۷ مهر ۱۳۶۱ در حالی که در تظاهرات دانشجویی ضد جمهوری اسلامی در شهر بنگلور هندوستان شرکت کرده بود، در پی حمله افرادی ناشناس به این تظاهرات، مورد اصابت ضربات چاقو و زنجیر قرار گرفت و جان خود را از دست داد.

دقایقی بعد از شروع تظاهرات در «اعتراض علیه اختناق، سرکوب و کشتار در ایران» اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان هند و هواداران آیت‌الله خمینی با باتوم، چاقو، قمه، زنجیر و سرنیزه به تظاهرات کنندگان حمله کردند.

تظاهرات مذکور در اعتراض به «اختناق، سرکوب و اعدام» در ایران بود که با همکاری کمیته دفاع از آزادی های مدنی* که توسط چند نفر سیاستمداران جناح چپ هند و فعالان حقوق بشر پشتیبانی شده بود و شماری از گروه های مختلف دانشجویی ایرانی مخالف رژیم در هند از جمله هواداران سازمان‌های پیکار، چریک‌های فدایی خلق اقلیت و مجاهدین خلق برنامه‌ریزی شده و زمان و مکان برگزاری از مدت‌ها قبل در رسانه‌ها تبلیغ شده بود (روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، مصاحبه بنیاد با یکی از دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی ۱۴۰۰). به روایت شماری از فعالین دانشجویی شرکت کننده در این تظاهرات، رئیس پلیس شهر بنگلور از قبل به برگزارکنندگان هندی خبر داده بود که گروهی از طرفداران جمهوری اسلامی با بیان اینکه «ما مقلد خمینی هستیم و حاضر نیستیم هیچ توهینی را علیه او تحمل کنیم» می‌خواهند از برگزاری آن جلوگیری کنند. همچنین برخی از گروه های دانشجویی نیز از قصد انجمن اسلامی برای بر هم زدن تظاهرات آگاه شده بودند. (روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰)

تظاهرات کنندگان حدود ساعت ۴ بعد از ظهر در نزدیکی یکی از کالج‌های دانشگاه بنگلور جمع شدند و حدود نیم ساعت بعد، با پلاکاردهایی در دست و شعارهای «شکنجه، اعدام و کشتار در ایران را متوقف کنید» و «زندانیان سیاسی را رها کنید» به سمت منزل شهردار حرکت کردند. در جلو صف چند سیاستمدار و فعالین حقوق بشر هندی نیز حرکت می کردند و پلیس هند نیز حضور داشت. بنا به روایت‌های متعدد، حدود ۲۰ دقیقه بعد از شروع راهپیمایی ده‌ها نفر از هواداران آیت‌الله خمینی و اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان هند با دو اتوبوس به محل تظاهرات رسیدند و با صورت‌های پوشیده با ماسک، از سمت صفوف انتهایی تظاهرات با باتوم، چاقو، قمه، زنجیر و سرنیزه به تظاهرات کنندگان حمله کردند. در حالی که جمعیت تظاهرات‌کننده به سمت جلو فرار می‌کردند، عده‌ای دیگر نیز از پشت دیوار دانشگاه بنگلور به سمت جمعیت سنگ پرتاب کردند. در اثر این حملات تعداد زیادی از هواداران احزاب مخالف جمهوری اسلامی زخمی شدند.(مصاحبه بنیاد با یکی از دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی ۱۴۰۰، نشریه‌ی جهان شماره هفت ۲۷ آذر ۱۳۶۱، روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰) 

آقای راهدار، به دلیل اینکه جز نیروهای انتظامات در برگزاری این تظاهرات بود، در انتها و در حاشیه جمعیت تظاهرکننده حرکت می‌کرد، حوالی ساعت شش توسط افراد حمله کننده مورد اصابت ضربات چاقو و زنجیر قرار گرفت. گفته شده چاقو ۲ اینچ در بدن او فرو رفته بود و کلیه، شش و طحال او را زخمی کرد. همفکران و دوستان آقای راهدار، او را با موتورسیکلت به بیمارستان رساندند. او حدود ۴۵ دقیقه بعد در بیمارستان جان خود را از دست داد. (فرم الکترونیکی ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، مصاحبه بنیاد برومند با یکی دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی ۱۴۰۰، نشریه‌ی جهان شماره هفت، روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰).

یکی از دوستان آقای رهدار با تاکید بر «شناخته شده بودن» او، در مورد سابقه حمله به او می‌گوید «من به یاد دارم در یک مورد دیگر نیز که با امیر روی ترک موتور بودم. جایی جلوی ما رو گرفتند و شروع کردند به فحش و فضیحت دادن … او از قبل کاملا شناخته شده بود. [او] در زمینه‌های مختلف فعال بود. هم در انجمن‌های دموکراتیک و هم در فعالیت‌های دیگر». همچنین به گزارش سایت اندیشه و پیکار، جمهوری اسلامی راهدار را به عنوان یکی از «فعال‌ترین هواداران سازمان پیکار» در هند شناسایی کرده و بارها مورد ضرب و شتم قرار داده بود. (روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد، وبسایت اندیشه و پیکار)

پیکر آقای راهدار، پس از آنکه مدتی در سردخانه نگه‌داری شد، در نهایت در گورستان شهر بنگلور با حضور دوستان و اسکورت پلیس به خاک سپرده شد.(روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰)

 بعد از قتل آقای راهدار ۲۸ نفر از طرفداران گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی تا حدود یک هفته در حیاط منزل یکی از نمایندگان وقت پارلمان هند در شهر دهلی تحصن کردند. همچنین گفته شده است که در پی اعتراض به این اقدام تروریستی و کشته شدن آقای راهدار، عده‌ای در شهرهای دهلی، بمبئی و حیدرآباد دست به اعتصاب و اعتراض کردند. (روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد؛ نشریه‌ی جهان ۲۷ آذر ۱۳۶۱) 

واکنش مسئولان ایران 

واکنش رسمی از سوی مسئولان ایران نسبت به قتل آقای راهدار منتشر نشده است. 

بر اساس اطلاعات موجود، در پی دستگیری و زندانی شدن ۸۶ نفر از دانشجویان نزدیک به انجمن اسلامی، مقامات جمهوری اسلامی تلاش زیادی در حمایت و آزادی این افراد انجام دادند. منابع مختلف به نقش مستقیم آیت الله رفسنجانی در مشروط کردن برخی روابط اقتصادی بین دو کشور به آزاد شدن این افراد اشاره کردند. (مصاحبه بنیاد برومند با دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی ۱۴۰۰، روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، وبسایت  پیکار و اندیشه)

مدتی بعد از ماجرای حمله به تظاهرات مذکور و قتل آقای راهدار در مهر ۱۳۶۱، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تصاویر مربوط به دستگیری افراد برهم زننده تظاهرات توسط پلیس هند را تحت عنوان «حمله به برادران مسلمان انقلابی» پخش کرد. (مصاحبه بنیاد برومند با دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی ۱۴۰۰) 

بر طبق برخی روایت‌ها، نهادهای امنیتی خانواده‌های افرادی که قرار بود در دادگاه رسیدگی به عوامل حمله به تظاهرات و قتل راهدار، به عنوان شاهد حاضر شوند، در ایران تهدید کردند به طوری که اغلب آن‌ها از حضور در دادگاه به عنوان شاهد انصراف دادند.(مصاحبه بنیاد برومند با دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی  ۱۴۰۰ و یکی از فعالین سیاسی-دانشجویی در هند ۱۲ شهریور ۱۴۰۰)

واکنش دولت هند

بنا بر اطلاعات موجود دولت هند به صورت رسمی واکنشی نسبت به این قتل منتشر نکرد.

پلیس شهر بنگلور اندکی بعد از شروع حمله به تظاهرات آن روز، با پرتاب گاز اشک‌آور وارد عمل شد و ۸۶ نفر از افرادی را که در حمله به تظاهرات نقش داشتند را دستگیر کرد. به گفته برخی از فعالان جنبش دانشجویی و حاضرین در تظاهرات «کسانی که دستگیر شدند کسانی بودند که از داخل دیوار دانشگاه سنگ پرت می‌کردند نه کسانی که از پشت حمله ور شده بودند و چاقو کشی کرده بودند [در حالی که آنها] مامورهای خیلی زبده‌تر و حرفه‌ای تری بودند».(روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰) 

پلیس شهر بنگلور پس از دریافت گزارشی مبنی بر احتمال ایجاد حمله و مزاحمت برای خاکسپاری پیکر آقای راهدار، با اعزام شمار زیادی نیرو در قالب اسکورت، همکاری وسیعی را در تامین امنیت این مراسم انجام داد. (روایت‌های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰) 

دادگاه افراد دستگیر شده را پس از حدود شش ماه با قید ضمانت از زندان آزاد کرد. (مصاحبه بنیاد برومند با دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی ۱۴۰۰) 

در بین سال‌های‌۱۳۶۳ و۱۳۶۴ دادگاهی برای رسیدگی نهایی به این پرونده در هند تشکیل شد. این دادگاه در نهایت افراد دستگیر شده را به عنوان مشارکت در قتل آقای راهدار محکوم کرد اما با این استدلال که «مشخص نیست چه کسی مستقیما قتل را مرتکب شده است»، جمع زمان سپری شده توسط این افراد در زندان (یعنی ۶ ماه برای ۸۶ نفر، معادل ۴۳ سال) را به عنوان حداکثر مجازات قتل در نظام قضایی هند در نظر گرفت و پرونده را مختومه اعلام کرد. (مصاحبه بنیاد برومند با دانشجویان شاهد ماجرا ۲۳ دی  ۱۴۰۰ و یکی از فعالین سیاسی-دانشجویی در هند ۱۲ شهریور ۱۴۰۰)

واکنش خانواده

از پیگیری‌ قتل آقای راهدار توسط خانواده‌ی او اطلاع چندانی در دست نیست. 

خانواده آقای راهدار با بیم اینکه فرودگاه تهران از پذیرش پیکر افراد مخالف رژیم که درخواست پناهندگی کرده‌اند خودداری کند، اجبارا به دفن پیکر فرزندانشان در شهر بنگلور هندوستان موافقت کردند. (روایت های «به یاد آر» کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ۳۰ مرداد ۱۴۰۰)

تأثیرات بر خانواده

بر اساس اطلاعات موجود، همسر آقای راهدار پس از قتل او مجبور شد از هند به صورت قاچاقی به کانادا و سپس به امریکا مهاجرت کند. او وضعیت روحی بسیار بدی داشت و تا مدت ها با این مشکل درگیر بود. (فرم الکترونیکی ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، کلاب‌هاوس، ۳۰ مرداد ۱۴۰۰) 

—----------------------------

(*) کمیته دفاع از آزادی‌های مدنی یک گروه غیرانتفاعی هندی بود که به با برخورداری از حمایت برخی  سیاستمداران دموکرات و چپگرا، در زمینه حقوق بشر فعالیت می کرد. این کمیته پیشتر نیز تظاهراتی موفق بر علیه ورود آیت الله هاشمی رفسنجانی به هند سازماندهی کرده بود که موجب خشم گروههای طرفدار جمهوری اسلامی شد.

تصحیح و یا تکمیل کنید