سهراب رحمتی
![](/i/library-doctype-11.png)
آقای سهراب رحمتی متولد ۱ شهریور ۱۳۵۸ در شهرستان بوکان آذربایجان غربی است. او تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در همان شهر گذراند. آقای رحمتی در ایران در زمینههای فرهنگی و اجتماعی از جمله آموزش داوطلبانه زبان کُردی به کودکان روستا، برگزاری کلاسهای رقص کُردی و مشارکت در انجمنهای ادبی فعال و همزمان با حزب دمکرات کردستان ایران هم در ارتباط بود. آقای رحمتی مجموعا ۲ بار در ماههای فوریه (بهمن ۱۳۸۱) و می سال ۲۰۰۳ (اردیبهشت ۱۳۸۲) از سوی مرکز اطلاعات سپاە پاسدارن در شهرک قرەموسالو واقع در ۳۰ کیلومتری بوکان در استان آذربایجان غربی احضار و هر بار دو روز و سە به صورت فراقانونی نگه داشته شد. در جریان یکی از این احضارها بینی آقای رحمتی بر اثر شکنجه ماموران اطلاعات سپاه شکسته شد. او در ۱۵ دسامبر ۲۰۰۳ (۲۴ آذر ۱۳۸۲) از سوی ادارە اطلاعات شهرستان بوکان در استان آذربایجان غربی بازداشت و به مدت ۵ ماە و ۲۳ روز تحت بازجویی قرار گرفت. (مصاحبه با سهراب رحمتی، ۹ خرداد، ۱۸ دی ۱۴۰۲ و ۲۹ خرداد ۱۴۰۳) آقای رحمتی در جریان بازداشت به «عبور غیر مجاز از مرز» و «تبلیغ علیه نظام» متهم شد. او پیشتر برای شرکت در جشنوارههای فرهنگی و فعالیتهایی در همین راستا به شهرهای سلیمانیه، اربیل و کویه کردستان عراق سفر کرده بود. آقای رحمتی در زمان انجام این سفرها عضو تشکیلات مخفی حزب دمکرات بود و در حاشیه جشنوارهها مخفیانه با اعضای این حزب ملاقات میکرد. او درشرایطی که به این اتهامات زندانی و منتظر صدور حکم بود، برادرش را بر اثر تصادف از دست داد. وقتی در خرداد سال ۱۳۸۳ به منظور شرکت در مراسم ختم برادرش با قید وثیقه ۱۰ میلیون تومانی آزاد شد، دیگر به زندان برنگشت و به کردستان عراق رفت. آقای رحمتی همانجا در دانشگاه صلاحالدین شهر اربیل تحصیلات دانشگاهی را در رشته حقوق ادامه داد و بعد از فارغالتحصیلی به عضویت «سندیکای وکلای اقلیم کردستان» در آمد. او به ورزش علاقهمند بود و مدتی در ایران و بعد در کردستان عراق به عنوان مربی باشگاه اسپارتای فعالیت میکرد. آقای رحمتی سالها در عراق و به ویژه منطقه فدرال کردستان از پروندههای کیفری ایرانیان ساکن آن کشور دفاع کرد. او در سال ۲۰۱۶ به همراه جمع دیگری از وکلای کردستان عراق یک کارگروه ویژه برای رسیدگی به مشکلات ایرانیان ساکن اقلیم کردستان عراق تشکیل دادند. آقای رحمتی از جمله وکیل پرونده قتل فعالانی مانند قادر قادری (۱۵ اسفند ۱۳۹۶)، بهروز رحیمی (۲۳ تیر ۱۴۰۰) و موسی باباخانی (۱۶ مرداد ۱۴۰۰) بود که جداگانه در نقاط مختلف کردستان عراق کشته شدند. پرونده قتل برخی از این فعالان به عنوان قتلهای فراقضایی در بخش یادبود امید بنیاد عبدالرحمن برومند ثپت شدهاند. (مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
در حال نامه نوشتن از طرف آقای سهراب رحمتی با ناتالی از رویا خانوم کمک کنم. چند سوالی در برای تاریخ زندگی او دارم: در اوت ۲۰۰۴/۱۳۸۳ از ایران به کردستان ایراق گریخت, قبل از این سه بر دستگیر شد. سپس, در ۱۳۸۴/۲۰۰۵ دوباره در بوکان بازداشت شد. آیا فهم من صحیح است؟ یا نه, خواهش میکنم تاریخ های درست به من فرماید؟
در حال نامه نوشتن از طرف آقای سهراب رحمتی با ناتالی از رویا خانوم کمک کنم. چند سوالی در برای تاریخ زندگی او دارم: در اوت ۲۰۰۴/۱۳۸۳ از ایران به کردستان ایراق گریخت, قبل از این سه بر دستگیر شد. سپس, در ۱۳۸۴/۲۰۰۵ دوباره در بوکان بازداشت شد. آیا فهم من صحیح است؟ یا نه, خواهش میکنم تاریخ های درست به من فرماید؟
آقای رحمتی ابتدا سال ۲۰۱۹ از طریق یکی از موکلان ایرانی خود به نام آقای سیروس جلیباقو (شهروند ایرانی اهل شهرستان سلماس در استان آذربایجان غربی) در بغداد دعوت به همکاری با نیروهای امنیتی شد. زمانیکه که تقاضای حکومت ایران برای دیپورت آقای جلیباقو به ایران در محاکم قضایی شکست خورد او به کردستان عراق نقل مکان کرد. با این حال پرونده او بسته نشد، آقای جلیباقو روز ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ در نزدیکی کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل با چاقو مورد سوقصد قرار گرفت اما ضاربین گریختند. (چاونیوز، ۱۴ اسفند ۱۴۰۰) آقای جلیباقو سپس در ویدئویی که روی تخت بیمارستانی در اربیل ضبط شده با استمداد از سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق گفت هم خودش هم و وکیلش (اشاره به آقای سهراب رحمتی با ذکر اسم)ا از سوی سپاه قدس [سپاه پاسداران انقلاب اسلامی] مورد تهدید قرار گرفتهاند. این سرآغاز مشکلات سیاسی و تهدیدهای آقای رحمتی بود. (مدارک آرشیوی و مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
آقای رحمتی ابتدا سال ۲۰۱۹ از طریق یکی از موکلان ایرانی خود به نام آقای سیروس جلیباقو (شهروند ایرانی اهل شهرستان سلماس در استان آذربایجان غربی) در بغداد دعوت به همکاری با نیروهای امنیتی شد. زمانیکه که تقاضای حکومت ایران برای دیپورت آقای جلیباقو به ایران در محاکم قضایی شکست خورد او به کردستان عراق نقل مکان کرد. با این حال پرونده او بسته نشد، آقای جلیباقو روز ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ در نزدیکی کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل با چاقو مورد سوقصد قرار گرفت اما ضاربین گریختند. (چاونیوز، ۱۴ اسفند ۱۴۰۰) آقای جلیباقو سپس در ویدئویی که روی تخت بیمارستانی در اربیل ضبط شده با استمداد از سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق گفت هم خودش هم و وکیلش (اشاره به آقای سهراب رحمتی با ذکر اسم)ا از سوی سپاه قدس [سپاه پاسداران انقلاب اسلامی] مورد تهدید قرار گرفتهاند. این سرآغاز مشکلات سیاسی و تهدیدهای آقای رحمتی بود. (مدارک آرشیوی و مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
آقای رحمتی در پی حادثه بمبگذاری در مراسم شب یلدای حزب دموکرات کردستان در ساختمان مرکزی این حزب معروف به «قلا» (قلعه) در شهر کویه سنجق استان اربیل کردستان عراق که روز ۳۰ آذر ۱۳۹۵ رخ داد و منجر به کشته شدن چند عضو این حزب شد، مسئولیت رسیدگی حقوقی به پروندههای آنان را به عهده گرفت. همزمان به عنوان عضو یک تیم وکلای دادگستری، دفاع از پرونده قادر قادری، از فرماندهان نظامی این حزب را به عهده گرفت که روز ۱۵ اسفند ١٣٩۶ در نزدیکی شهر «رانیه» کردستان عراق رخ داد. دادگاه جنایی اربیل ۵ متهم (از جمله یک شهروند کُرد ایرانی) را در این رابطه محکوم کرد. این پرونده، جزو نخستین قتلهای فراقضایی کردستان عراق بود که در یک فرایند حقوقی پیگیری شد. درگیر شدن با چنین پروندههایی به افزایش موارد تهدید آقای رحمتی منجر شد. (مدارک آرشیوی و مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
در یک مورد در تاریخ؟؟؟ فردی که خود را علی عباسآبادی سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در اربیل خوانده بود، شخصا طی تماسهای تلفنی با آقای رحمتی از او درخواست همکاری کرد. این تهدیدها همزمان با ورود عینی آقای رحمتی به پروندههای اعدامهای فراقضایی شدت گرفت، تا جایی که خانواده و به ویژه پدر او در ایران تحت فشار قرار گرفت تا تلاش کند آقای رحمتی داوطلبانه به حکومت ایران تسلیم شود. در یکی از آخرین تماسها که از طریق یک واسطه امنیتی در ایران با تلفنی با او در میان گذاشته شده، ماموران امنیتی گفتهاند در صورت همکاری با آقای رحمتی «تسویه حساب» خواهند کرد. (مدارک آرشیوی و مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
این تهدیدها زندگی عادی آقای رحمتی و خانواده او را مختل کردند از جمله تبعات آن جابجایی محل زندگی، نگرانی از تردد فرزندان به مدرسه و محرومیت از فعالیتهای عمومی آقای رحمتی و خانواده او خرداد ماه ۱۴۰۲ در گفتگو با بنیاد برومند گفت منشا بسیاری از تهدیدها در سالهای اخیر «اداره اطلاعات ارومیه» است. آقای رحمتی گفت زمانی تهدیدها را جدی گرفت که درتاریخ؟؟ عکسی از او در دادگاه به صورت پیغامی در شبکه اجتماعی واتساپ برای او ارسال شد. همراه با این پیام به آقای رحمتی گفته بودند هر کاری بخواهند «میتوانند انجام دهند.» (مصاحبه، ۱۸ دی ۱۴۰۲، مدارک آرشیوی)
مراتب این تهدیدها به اطلاع بخش حفاظت انسانی کمیساری عالی پناهندگان در کردستان عراق رسید. آنها به آقای رحمتی گفتند امکان رسیدگی به پرونده پناهندگی و پناهجویی برای متقاضیان ایرانی ممکن نیست و اینکه آنها هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند مگر در مواردی که فرد مورد حمله قرار گرفته باشد، آن هم در سطح ثبتنام انتقال آن به بخشهای مربوطه این سازمان. (مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
آنزمان آقای رحمتی به بنیاد برومند گفت: «این تهدیدها باید از سوی یک نهاد حقوق بشری ثبت شود. به هرحال زندگی است. انسانی که میل به آزادی داشته باشد آزادی بالاتر از همه چیز است اما تبعاتی دارد برای اطرافیان و برای خود انسان. بهتر است اینها ثبت شوند و اگر راهی باشد برای تقلیل دان این تهدیدها میتواند به وضعیت فعلی همه قربانیان حقوق بشر خوب باشد.» (مصاحبه، ۹ خرداد ۱۴۰۲)
تهدیدها علیه آقای سهراب رحمتی سرانجام به مرحله عمل سید. او روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲ (۱۶ نوامبر ۲۰۲۳) در شهرک هانا سیتی اربیل کردستان عراق مورد سوء قصد مسلحانه قرار گرفت اما جان سالم به در برد. آقای رحمتی حوالی غروب آن روز همراه فرزند خردسالش از باشگاه اسپارتای در حال بازگشت به خانه بود. آقای رحمتی قبل از ورود به خانه متوجه شد که برق راهروی ساختمان خاموش است. او وارد ساختمان شد و مثل عادت روزانه خواست قبل از تاریکی هوا چراغهای راهرو را روشن کند، اما ناگهان سنگینی لوله تفنگی را که بعدا متوجه شد صدا خفهکن بوده روی سرش احساس کرد. بلافاصله با آرنج به صورت مهاجم کوبید و توانست با او گلاویز شود کاری کند و او را به روی زمین بیندازد. آقای رحمتی موفق شد جهت تفنگ را به سوی شکم خودش هدایت کند. در چنین وضعیتی فرد مهاجم دو گلوله به شکم آقای رحمتی شلیک کرد ، اما او در آن شرایط متوجه اصابت گلوله نشده و نگران بود که فرزندش که رفته بود سوپر مارکت برگردد و شاهد این وضعیت باشد. او به مرور احساس ضعف کرد اما دست از مقاومت بر نداشت و همچنان در مقابل تلاشهای مهاجم برای غلبه کردن بر او مقاومت کرد. وقتی مهاجم به موقعیتی رسید که بتواند دوباره به سمت آقای رحمتی شلیک کند تفنگ او به دلایل نامعلوم از کار افتاده بود. در نهایتا بعد از درگیری محدود دیگری، آقای رحمتی بیهوش روی زمین افتاد و وقتی به هوش آمد متوجه شد فرزندش با فریاد در حال جلب توجه عابران و همسایهها برای کمک به پدرش است. آقای رحمتی بلافاصله از سوی یکی از همسایهها به ساختمان امرجنسی اربیل در محله بختیاری متنقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او اکنون در کردستان عراق تحت حفاظت نیروهای امنیتی حکومت اقلیم کردستان عراق است. (مصاحبه با سهراب رحمتی، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
خبر سوء قصد علیه آقای رحمتی به صورت گسترده در رسانههای کُردی اقلیم کردستان عراق و رسانههای فارسیزبان خارج از ایران پوشش داده شد. علاوه بر سندیکای وکلای کردستان عراق و حزب دمکرات کردستان ایران، برخی دیگر احزاب و گروههای سیاسی ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیز در بیانیه های جداگانه ای سوءقصد به جان آقای رحمتی را محکوم کردند. حزب دمکرات کردستان ایران در بیانیه خود با اشاره به عضویت آقای رحمتی در این حزب و سابقه تهدید او از سوی حکومت ایران، سو قصد به جان این وکیل داگستری را «تروریستی» خوانده شده و از از نهادهای قضایی و امنیتی کردستان عراق خواسته است که با پیگیری این پرونده، متهم یا متهمان را مجازات کند. (کردستان میدیا ۲۵ آبان ۱۴۰۲، صفحه فیسبوک سندیکای وکلای کردستان، ۲۵ آبان ۱۴۰۲)
بعد از سوِقصد به جان آقای رحمتی تهدیدها متوقف نشد. یک فرد ناشناس، از یک شماره موبایل کردستان عراق، روز ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ از طریق اپلیکیشن تلگرام در تماسی مکتوب سراغ وضعیت تندرستی او را میگیرد. این فرد، به آقای رحمتی در مورد از سرگیری فعالیتهایش هشدار و به او اطلاع میدهد که آنها «گوشی قرمز رنگ سامسونگ A54» آقای رحمتی را در اختیار دارند و ابراز امیدواری میکند که او «از خر شیطان» پیاده شود. سه روز بعد، در ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، صاحب همین حساب در پیامی به آقای رحمتی پیشنهاد میدهد برای اینکه «هزینه بالایی متحمل نشود»، با آنها به «توافق» برسد. فرستنده این پیام در ادامه میگوید در صورت انجام این توافق، هم آقای رحمتی و هم خانوادهاش در ایران «در امان» خواهند. او سپس صراحتا هشدار میدهد که دارای ظرفیتهایی است که «از رفقای خود آقای رحمتی، یا «از کُردهای عراق» یا حتی از «دوستان وکیل» آقای رحمتی «برای هر کاری استفاده کنند.» چند ماه بعد، روز ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ فرد دیگری با حسابی جداگانه، باز هم روی شبکه اجتماعی تلگرام از آقای رحمتی میخواهد با آنها به «توافق» برسد و میگوید اگر «جوانمردانه جلو بیاید» کار «به جاهای باریک» نخواهد کشید. در پایان پیام نیز با به آقای رحمتی اطلاع میدهند که «با خانواده پدری» او در ایران تماس دارند «همه» به او «سلام میرسانند.»
---------------------------------
منابع: مصاحبه بنیاد برومند با آقای سهراب رحمتی در دو زمان جداگانه (۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱ آذر ۱۴۰۲، ۱۸ دی ۱۴۰۲)، کردستان میدیا، ارگان خبری حزب دمکرات کردستان ایران (۲۵ آبان ۱۴۰۲)، صفحه فیسبوک سندیکای وکلای کردستان (۲۵ آبان ۱۴۰۲) و رادیو فردا (۳۱ مرداد ۱۴۰۱).