بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
شلاق

شلاق زده شده، ۲۲ ناشناس، بوشهر، ٦ فروردین ١٣٦٨، روزنامه جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی
۶ فروردین ۱۳۶۸
مقاله از روزنامه

روزنامه جمهوری اسلامی

٦ فروردین ١٣٦٨

۲۶ مارس ۱۹۸۹

صفحه ۲

یک باند بزرگ فساد و فحشاء در بوشهر متلاشی گردید

یک باند بزرگ فساد و فحشا که در چند استان و یکی از کشورهای عربی فعالیت داشت در بندر بوشهر متلاشی شد.

به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی جانشین دادستان دادگاه انقلاب اسلامی بوشهر با عنوان مطلب فوق در خصوص جزئیات پرونده و نحوه عملکرد این باند اظهار داشت: سردسته باند مذکور که بیش ار ۵۳ نفر در داخل و ۴۰ نفر در خارج از کشور میباشند، فردی بنام داریوش لقمان اهل آبادان بوده است که قبل از پیروزی انقلاب در این شهر مرکز فساد دائر کرده بود.

وی در سال ۶۲ به بوشهر آمد و منزل مسکونی خود را به مرکز فساد تبدیل نمود.

وی سپس با یک باند فساد به سرپرستی زنی بنام پروانه خواجه میرکی در شیراز ارتباط پیدا کرد و زنان فاسد را از شیراز به بوشهر و دیگر شهرها در مناطق جنوبی و دوبی انتقال میداد. این دو مفسد در دوبی یک مرکز فساد و فحشا دائر کردند که شخصی بنام حبیب آنجا را اداره میکند.

آقای ملاح زاده جانشین دادستان انقلاب اضافه کرد عملیات باند یاد شده در سطح وسیعی در حال دامنگیر شدن بود و در زمان دستگیری از ۵۳ نفر اعضا باند یاد شده میلیونها تومان وجه نقد، ۳ دستگاه خود رو و مقدار زیادی لوازم خانگی گرانقیمت کشف و ضبط شده است.

همچنین به ۲۲ نفر از اعضاء باند که جرائم آنها کمتر بود در ملأ عام و ندامتگاه بوشهر هر یک ۱۰۰ ضربه شلاق زده شد. 

تعدادی از اعضا تبرئه شدند و برای ۱۷ نفر از آنها که در زندان بسر میبرند حکم قطعی صادر نشده و  پرونده تحت بررسی است.

جانشین دادستان دادگاه انقلاب بوشهر با بیان اینکه فعالیت عمده باند در دوبی، بوشهر و شیراز بوده یاد آور گردید هدف این افراد علاوه بر عمل فحشا ضربه زدن به آبروی نظام بود که قبل از گسترده شدن اعمال کثیف شان در چنگال قانون گرفتار آمدند.

 

آرشیو/ سی دی

روزنامه جمهوری اسلامی

٤ اردیبهشت ١٣٩٠

٢٤ آوریل ١٩٨٩

اخبار شهرستانها/ صفحه ٤

١٥ تن از سران باند بزرگ فساد و فحشا در بوشهر در ملأعام اعدام شدند

بوشهر ـ خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی: ١٥ تن از سران باند بزرگ فساد و فحشا در بوشهر در ملأعام رجم و حلق آویز شدند.

اعضای این باند ٥٨ نفره که توسط اداره اطلاعات استان و با پیگیری دادسرای انقلاب اسلامی بوشهر شناسایی و دستگیر شده اند ٣ نفر مرد و ١٢ زن از سران این باند به جرم اغفال زنان شوهردار و دختران و زنای محصنه توسط دادگاه انقلاب اسلامی بوشهر مفسد فی الارض شناخته شدند و به اعدام و رجم محکوم شدند که حکم صادره بعدازظهر روز شنبه [٢٢ آوریل ١٩٨٩] و صبح دیروز در ملأعام در استادیوم ورزشی بوشهر به اجرا در آمد.

در این راستا حجت الاسلام دامغانی دادستان انقلاب اسلامی بوشهر در جمع خبرنگاران رسانه های گروهی ضمن تشریح فعالیت این باند گفت: این باند که به باند لقمان معروف است، قبل از پیروزی انقلاب در شهرستان آبادان فعالیت داشته و بعد از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی فعالیت خود را در شهرستانهای تهران، بوشهر، فارس و ماهشهر بصورت گسترده ادامه می دادند که خوشبختانه با تلاش پیگیر اداره اطلاعات استان و همکاری دادسرای انقلاب اسلامی بوشهر اعضای این باند شناسایی و ٥٨ نفر از آنان دستگیر شدند.

وی افزود: داریوش لقمان که مسئولیت این باند را بعهده داشته به همراه ١٤  تن از همراهانش که دادگاه انقلاب  اسلامی بوشهر حکم اعدام و رجم آنانرا صادر کرده بود با تأیید دادگاه عالی قم حکم بعدازظهر روزشنبه با اعدام دو نفر مرد و دو نفر زن و دیروز صبح با رجم ١٠ نفر زن و یک نفر مرد در حضور مردم حزب الله بوشهر به اجرا درآمد.

وی افزود مابقی نیز به ١٠٠ ضربه شلاق محکوم شدند که قبلأ در ملأعام به اجرا درآمده بود و تعدادی نیز تبرئه شدند.

دادستان انقلاب اسلامی بوشهر در پایان گفت: از این باند یک خانه مسکونی، دو دستگاه پیکان سواری، مقادیری طلا، جواهرات و اموال که از این راه بدست آورده بودند توقیف گردیده است.

تذکر بنیاد برومند

ماهیت احکام مجرمیت در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران

در نظام دادرسی کیفری در جمهوری اسلامی ایران ضوابط پذیرفته شدۀ دادرسی، از جمله بی طرفی، انصاف و سرعت در کار قضا، مدام شکسته می شوند. زندانیان اغلب از هر نوع ارتباط با دنیای خارج محروم اند و از دلائل بازداشت خویش بی خبر و پیش از آغاز دادرسی نیز به بررسی مدارک و شواهد مورد استناد دادستان مجاز نیستند. در مواردی وکلای متهم از حضور در دادگاه محروم می شوند. افزون بر این، اقرار ناشی از عنف و شکنجه به عنوان سند مثبِتۀ جرم متهم تلقی می شود. از آن جا که دادگاه های جمهوری اسلامی ایران اغلب خود را ملزم به رعایت موازین و ضوابط ضروری برای انجام یک دادرسی منصفانه نمی دانند، در اعتبار قانونی احکام مجرمیتی که از سوی این گونه دادگاه ها صادر می شود تردید رواست.

کیفر بدنی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران

در قانون کیفری جمهوری اسلامی برای طیفی گسترده از جرائم کیفر بدنی مقرّر شده است از آن جمله: مصرف نوشابه های الکلی، سرقت، زنا، رفتار منافی با عفّت عمومی، آمیزش زن و مرد در علن. تعیین کیفر بدنی بر محکوم به اعدام با قاضی دادگاه است. در چنین مواردی، قبل از اجرای حکم اعدام کیفر شلّاق به قصد تشدید درد مجرم جاری می شود. افزون بر کیفر شلّاق، نظام حقوقی جمهوری اسلامی قطع دست یا پای مرتکب به سرقت را نیز مجاز می داند. در چنین مواردی، دست یا پای محکوم پس از انتقال وی به بیمارستان و بی حس کردنش بریده می شود. پس از اجرای این کیفر، راه رفتن محکوم حتی به کمک عصا یا چوب بغل نیز دشوار خواهد بود.

تخطّی مستمرّ جمهوری اسلامی از تعهدات ناشی از حقوق بین الملل

استفاده از کیفرهای بدنی نه تنها منافی با اصول حقوق بین الملل است در شماری از معاهدات بین المللی نیز ممئوع شناخته شده. طبق مادۀ 5 «اعلامیۀ جهانی حقوق بشر»- اعلامیه ای که ایران آن را پذیرفته و تصویب کرده است- «هیچ کس نباید آماج شکنجه یا کیفرهای بی رحمانه، غیربشری، یا تحقیرآمیز شود. «میثاق حقوق مدنی و سیاسی بشر نیز - میثاقی که به تصویب ایران رسیده است- با زبانی مشابه اِعمال چنین کیفرهائی را تحریم کرده. مخالفت ژرف جامعۀ جهانی با این گونه کیفرها و رفتارها در «میثاق علیه شکنجه و دیگر کیفرها و رفتارهای بی رحمانه، غیربشری و تحقیرآمیز» (میثاق علیه شکنجه) بازتابی روشن یافته است. این میثاق شکنجه را چنین تعریف می کند: «هر رفتار عمدی که به قصد مجازات فرد برای عملی که از اوسرزده، یا ممکن است سرزده باشد، و به درد و رنج شدید جسمانی یا روانی اش منجر شود. گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون به میثاق علیه شکنجه نپیوسته، ممنوعیت استفاده از شکنجه امروز از سوی اکثر اعضای جامعۀ بین المللی به عنوان یک اصل مسلم حقوقی و در نتیجه یکی از موازین مسلم عرف بین المللی شناخته شده است. افزون براین، گرچه اصل تحریم کیفر بدنی هنوز در حقوق بین الملل عمومی به تصریح تأئید نشده، قرائن و امارات روزافزون حاکی از آن است که اِعمال این گونه کیفرها ناقض حقوق بین الملل بشری شمرده می شود. [1] در قضیۀ آزبورن علیه جامائیکا، کمیتۀ علیه شکنجه (مرکب از گروهی از متخصصان مأمور نظارت بر اجرای اصول مندرج در «میثاق شکنجه») تأئید کرد که باید «هرنوع کیفر بدنی را باید رفتاری بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز، و در نتیجه ناقض اصل هفتم «میثاق علیه شکنجه»، شمرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد تخطّی مستمر جمهوری اسلامی ایران را از تعهداتی که در مورد اجرای اصول حقوق بین الملل بر عهده گرفته است بارها مورد رسیدگی قرار داده است, از جمله در دسامبر سال ۲۰۰۷. در قطعنامۀ شماره ۶۲/۱۶۸، مجمع نامبرده نگرانی عمیق خود را نسبت به تخطی مدام این دولت از موازین حقوق بین المللی بشر اعلام کرد به ویژه با اشاره به «موارد مسلم شکنجه و رفتار بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز با متهمان و مجرمان و سنگسار کردن، شلّاق زدن و قطع دست و پای آنان.»


[1] ن. ک. به: Rodley, The Treatment of Prisoners Under International Law, p. 309