عالیجنابان قاتل؛ جزییات تازه از پرونده هشتهزار صفحهای حمید نوری
یک ماه به برگزاری دادگاه «حمید نوری» دادیار ناظر بر زندانیان کشتار ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت باقی مانده است؛ دادگاهی با ۸۹ جلسه بررسی هشتهزار صفحه پرونده و شهادتهای بیش از ۱۰۰ شاکی و شاهد که قرار است از ۱۰ آگوست (۱۹ مرداد) در استکهلم سوئد برگزار شود. در خرداد امسال، فایل صوتی از حمید نوری توسط «سعید ملکپور» زندانی سیاسی سابق منتشر شد که در آن، او ضمن «امانتدار» خواندن خود، اعلام پیروزی کرد و صحبتهای خود را با آیهای از قرآن به پایان برد که بارها در سوال و جوابها در دادگاه سوئد، زمزمه کرده بود: «به منافقان خبر ده كه عذابی دردناک در پيش خواهند داشت؛ آنان كه به جای مومنان، کفار را به دوستی و سرپرستی مىگيرند. آيا عزت را نزد آنان مىجويند؟ حال آنکه عزت، همه از آنِ خداست.»
به همین بهانه، اولین جلسه از مجموعه اتاقهای «عدالتخواهی» را در کلابهاوس «ایرانوایر» با حضور «ایرج مصداقی»، فعال حقوق بشر و نویسنده که نقش اصلی را در بازداشت حمید نوری داشته است، برگزار کردیم که در آن «رضا معینی» رییس بخش ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز که خود نیز در دهه شصت زندانی بود و تعدادی از اعضای خانواده خود، از جمله «هبت معینی» اعدام شدهاند، «مهدی اصلانی» نویسنده و فعال حقوق بشر از زندانیان دهه شصت، «تقی رحمانی» فعال سیاسی و زندانی دهه شصت، «مهناز قزللو» از زندانیان دهه شصت و فعال حوزه اقلیتهای جنسی و جنسیتی، «رویا برومند» مدیر اجرایی بنیاد «عبدالرحمان برومند»، «سعید ملکپور» و همچنین «محمدحسین آقاسی»، وکیل دادگستری حضور داشتند.
در این جلسه، جزییات بیشتری از پرونده حمید نوری را بررسی کردیم.
***
دهه شصت است و زندان گوهردشت. «حمید عباسی» زندانی را زیر مشتولگد خود گرفته است. زندانی چشمبند به چشم داشت و حمید عباسی فکر نمیکرد که او میتواند از زیر چشمبند، تحرکات او را ببیند. زندانی کتک میخورد و فحش میشنید. حمید عباسی بعد از ضربوشتم آن زندانی، او را برای ماهها به انفرادی انداخت. بعد از پایان انفرادی، زندانی سیاسی با «ایرج مصداقی» همبند شد و نام اصلی شکنجهگر خود را به او گفت. «حمید نوری» همان حمید عباسی بود و وقتی مشغول کتک زدن زندانی سیاسی بود، کارت شناساییاش از جیب لباس او بیرون افتاد و او از زیر چشمبند، هویت شکنجهگر را شناسایی کرد. مصداقی بعد از آزادی، هویت واقعی نوری را در کتاب خود منتشر کرد و حالا بیست ماه است که شکنجهگر در حالیکه دستبند و پابند دارد، در سلول انفرادی بهسر میبرد؛ با این تفاوت که نه دهه شصت است، نه زندانها در اختیار شکنجهگران جمهوری اسلامی؛ بلکه او در دستان حقوق بشری زندانبانان سوئدی قرار دارد و همان زندانی سیاسی قرار است در دادگاه، علیه او شهادت دهد.
اما او تنها زندانی سیاسی نیست که از سوی حمید نوری مورد شکنجه قرار گرفته است. زندان در دهه شصت به سنگینی زمان کش میآید و انسانها شکنجه و اعدام میشوند؛ اما برخی جان به در میبرند و طی بیش از سه دهه، از آنچه در خفای نظام به وقوع پیوست، پرده برمیدارند.
حمید نوری در زندان گوهردشت دادیار ناظر بر زندان بود، اسامی زندانیان را برای اعدام میخواند، به صف ردیفشان میکرد، در محل اعدام حاضر میشد و بعد از هر مراسم اعدامی، شیرینی پخش میکرد و جشن میگرفت. زندانیانی را که در «راهروهای مرگ» با بدنهایی خونین از شکنجه در حالیکه چشمبند به چشم داشتند، بعد از اعدام رفقای آنها مسخره میکرد و به ایشان هم شیرینی تعارف میکرد. او به عنوان دادیار ناظر بر زندان، در آزادی زندانیان و جلوگیری از رهایی آنها نقش داشت. او به عنوان «نماینده دادستان» مسئول تنبیه زندانیان در زندان بود و اختیارات گستردهای داشت. او دستیار «محمد مقیسه» بود که در آن زمان «ناصریان» نام داشت. هر دوی آنها در فروردین ۱۳۶۷ به عنوان دادیار ناظر بر زندان گوهردشت، زندانیان را به اتاق فرا میخواند و از آنها میپرسیدند که در انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی شرکت میکنند یا خیر؟ پاسخها را مینوشتند و گروهی را هم همانجا مورد ضربوشتم قرار میدادند. حمید نوری در سال ۱۳۶۷ مجری کابل زدن به زندانیان سیاسی بود؛ همان نوع شکنجهای که راویانِ آن سالهای شوم، از آن به عنوان سهمگینترین شکنجه یاد میکنند.
این روایتها، بخشی از صحبتهای «ایرج مصداقی» در اتاق «عدالتخواهی» است که گزیدههایی از آن برای نخستینبار در آستانه برگزاری دادگاه حمید نوری، بیان میشود: «خود حمید نوری به همراه اعضای هیات مرگ و پاسداران در مراسم اعدام شخصا شرکت میکردند و به شکم زندانیان لگد میزدند تا دار زده شوند. در حسینیه گوهردشت یا سالن آمفیتئاتر، طنابهای دار آویزان بود، زندانی را روی صندلی میایستادند و با لگد به او میزدند تا از صندلی بیفتد و خفه شود. روز ۲۱ و ۲۲ شهریور ۶۷ کشتارها علنی شده بود و پردهها فرو افتاده بود. در راهروی مرگ، ما را تهدید میکردند که لگد آخر را خودمان میزنیم. حمید نوری و ناصریان (قاضی مقیسه) تاکید میکردند که کاری میکنیم در مدفوع خود غرق شوید. اگر وقت اعدام رودهها پر باشد، احتمالا خالی میشود.»
این تمام روایتها از شکنجهگری حمید نوری نیست. او بعد از کشتار ۱۳۶۷ به عنوان دادیار ناظر بر زندان، مسئول گرفتن اعترافات اجباری برای آزادی زندانیان بود.
بخشی دیگر، از زبان «مهدی اصلانی» روایت شد که به گفته خودش، هنوز صدای نوری را در ذهن دارد: «حمید نوری در آن تابستان به عنوان پا رِکابی و پیک مرگ عمل میکرد. نمیدانم دیگر دوستانی که در راهروهای مرگ و در گوهرکشترین مکان عالم (زندان گوهردشت) با حمید عباسی مواجه شده بودند، وقتی عکس او را دیدند چه احساسی داشتند. بهکیشها را او در راهروی مرگ نشاند تا نوبت اعدامشان شود. مهدی فریدونی و فرشاد اسفندیاری و بیژن بازرگان و منصور نجفی و مجید ولی و ... را هم. استخوانهای هزاران جان جوان که بر خارپشتهها شیار شد. من از جایگاه شاهد میگویم که به دادگاه کشیدن حمید نوری یک پیروزی. من و دیگر زندگان میتوانیم در هر دادگاه عادلانهای وقتی از ما بپرسند، انگشت اتهام را به سمت او ببریم و بگوییم او یکی از قاتلان است.»
مهدی اصلانی روز ششم و نهم شهریور با حمید نوری مواجه شد؛ وقتی که نوری زندانیان را برای آنکه مقابل هیات مرگ قرار گیرند، ده تا ده تا سوا میکرد: «چهره او و بیش از چهره، با آن صدایی که با هیچ گسل از ذهن من گسسته نمیشود، زندانیان را سوا میکرد و از راهروهای مرگ به طبقه زیرین یعنی محل استقرار هیات مرگ میبرد. امید همه دردمند آرزومندانی چون من، محاکمه عادلانه و حکمی عادلانه برای عالیجناب قاتل است.»
«عالیجناب قاتل» لقبی است که بسیاری برای اعضای هیات مرگ و عاملان و آمران آن کشتار خونین هم به کار میبرند. یکی از آنها «ابراهیم رئیسی» است که حمید نوری کارگزار او محسوب میشود. همزمانی دادگاه حمید نوری و ریاستجمهوری رئیسی باعث شد که بسیاری به دنبال محاکمه رییس دولت جدید جمهوری اسلامی باشند و از این دادگاه به عنوان محاکمه رئیسی و حتی جمهوری اسلامی نام بردهاند. اما آیا چنین است؟
«رضا معینی» از منتقدان این نگرش است که به این پرسش پاسخ داد: «دادگاه حمید نوری، بنا به قانون حقوقی در همه جهان، دادگاه حمید نوری است؛ یعنی با توجه به ارتکاب یک جرم، تعریف آن جرم و قانونی بودن آن و نتیجه آن چه محکومیت و چه تبرئه باشد، دو نتیجه متفاوت دارد که آنهم برای خود حمید نوری است. به نظر من، اگر تبرئه شود که با توجه به شواهد، امکان آن بسیار کم است، یعنی مدارک و شواهد و دادگاه نتوانسته او را محکوم کند؛ نه آنکه محکوم نیست و در کشتار نقش نداشته است. در صورتی هم که دادگاه رای به محکومیت او بدهد، حمید نوری محکوم شده است. ولی دادگاههای اروپایی و سیستم آمریکایی متهم-شاهدمحور است. یعنی هم متهم حضور دارد و هم ادله کافی بایستی برای بازداشت او وجود داشته باشد که چنین بوده است. از این زاویه، اینهمه شاهد در دادگاه میتوانند بر تاریکی روشنی افکنند؛ یعنی به بخشی از تاریخ ایران که عملا از تاریخ کشور ما حذف شده است. همان بخشی از تاریخ ایران که نه تنها روایتاش حذف شده بلکه افراد آن هم حذف شدهاند، روشنی افکند بر این بخش. دستاورد بزرگی است با این تعداد شاهدان و شاکیان.»
او همچنین با اشاره به موضعگیری «جاوید رحمان» گزارشگر ویژه حقوق بشر در سازمان ملل، ضمن تایید این اقدام، چنین مطرح کرد که «چرا ایشان یک اطلاعیه در این چارچوب برای وضعیت حقوق بشر در ایران نداد؟ ما باید راهکارها را از درون حقوق بینالملل پیدا کنیم و وظیفه ما پیگیری ادامه موضعگیری گزارشگر ویژه حقوق بشر است.»
این فعال حقوق بشر همچنین به دادگاههای یوگسلاوی سابق، رواندا و عراق در خصوص «صدام حسین» اشاره کرد که واکنش متهم در چنین دادگاههایی که بر اساس متهم-شاهد میگردد، چنین است: «آنها یا میگویند که ما مهره کوچکی در دستگاهی بودیم که چون میچرخید، ما هم با آن میچرخیدیم یا میگویند هنگام جنایت غایب بودهاند. وضعیت آقای رئیسی، پورمحمدی، نیری و مقیسه هم میتواند به همین شکل باشد. متاسفانه حقوق بینالملل کامل و همیشه در خدمت قربانیان نیست. البته جاوید رحمان نمیتواند مدارک را مستقیم به دادگاه سوئد ارائه دهد؛ ولی شورای حقوق بشر میتواند چنین کند. امروز ما بر تشکیل کمیسیون حقیقتیاب تاکید داریم و بایستی در این مسیر لابی کنیم.»
موضعی که تاکنون حمید نوری در این بیش از بیست ماه انفرادی در جلسات مختلف از خود نشان داده، انکار نقش خود در کشتار دهه شصت بهخصوص تابستان ۶۷ است. اما او در همان فایل صوتی خطاب به هر آنکه قرار است مخاطب او باشد، بارها تکرار میکند که «سربازی امین» و «امانتدار» است. آیا تکرار این کلمات پیام خاصی در پی دارد؟ آیا او به دنبال اثبات وفاداری خود به نظام جمهوری اسلامی است؟
ایرج مصداقی میگوید: «ایشان تاکید بر امانتداری دارد؛ یعنی تا الان هیچ اطلاعاتی درباره کشتار ۶۷ نداده است و رازهای نظام و جنایتهای صورتگرفته در زندان را فاش نکرده است. ما به دنبال دادخواهی هستیم و نه انتقام، برای ما مهم است که حمید نوری حرف بزند و از رازهای نگفته بگوید. مادران و خانوادهها و دادخواهان میخواهند بدانند چه بر سر عزیزانشان آمده است. برای همین، او پیغام میدهد که هیچ نگفته است و خیال بقیه راحت باشد. او همچنین میگوید که میتوانند روی او حساب کنند؛ چون زیرک و هشیار است. یعنی به نوعی درخواست کمک میکند.»
زمانیکه حمید نوری بازداشت شد، ایرج مصداقی و برخی از فعالان حقوق بشر خبر دادند که قربانیان و خانوادههای آنها میتوانند برای شهادت و شکایت اقدام کنند. اما به نظر میرسد که بسیاری از آنها چنین نکردند. ایرج مصداقی در توضیح چرایی این مساله توضیح داد: «خیلی از افراد از خانوادههایشان میترسند و میگفتند که خانوادهها راضی نیستند. اما بالغ بر ۱۰۰ شاهد در این پرونده هست. در فیلمی که نیما سروستانی از ابتدای این ماجرا تهیه کرده است، نشان خواهد داد که چطور راه حمید نوری به سوئد افتاد، چرا آمد و چطور دستگیر شد.»
حمید نوری اولین بار نبود که از ایران خارج میشد، اما اینبار خلاف انتظارش به سلول انفرادی افتاد و حالا با پیغام صوتی خود اطمینان خاطر میدهد که دهان او قرص بوده است. فایل صوتی که به گفته «سعید ملکپور» توسط یکی از زندانیان سابق که مدعی ارتباط با نهادهای امنیتی است، در اختیار او قرار گرفته است.
در کنار همه این موارد، اما مساله دیگری امید خانوادههای قربانیان آن کشتار است؛ مسالهای که صرفا محکوم شدن حمید نوری نیست؛ بلکه رازگشایی از فاجعهای است که هنوز ابعاد آن نامشخص است. همانطور که مهدی اصلانی به این موضوع اشاره کرد: «اگر حمید نوری در این دادگاه زبان بگشاید شاید از جایی که خاوران نام دارد، رمزگشایی شود. او میداند؛ او بچهها را کنار راهرو مینشاند، نزد هیات مرگ و پای دار میبرد. هرکس از نزد هیات مرگ بیرون میآمد، چند سرنوشت داشت که یکی از آنها آمفیتئاتر بود و بعد حمل با کامیونهای یخچالدار. حمید نوری میداند مقصد آن کامیونها کجا بود. اگر او حرف بزند از یکی از مهمترین مکانهایی که به حافظه بدل شده، رمزگشایی میشود. البته خاوران تنها گورستان مرگفروشان نیست.»
پایان این جلسه اما با حضور «صدیقه» یکی از خانوادههای کشتههای تابستان ۶۷ پیوند خورد: «من خواهر حسین حاجیمحسن هستم که سال ۶۷ آنطور که به ما گفتند، روز اول چپکشی، در زندان گوهردشت دار زده شد. او ۱۵ سال حکم داشت؛ در سال ۶۱ دستگیر شده بود و بعد از شش سال و نیم حکم زندان، اعدامش کردند. من از دادگاه نوری خوشحال هستم و به عنوان شاکی در ۱۸ اکتبر باید شهادت بدهم. دادگاه نوری هر طور پیش برود و جواب بگیرد، همینقدر که به جان جانیان ترس بیندازد که نتوانند به راحتی در اروپا و آمریکا بچرخند، برای ما پیروزی است.»
یک ماه دیگر دادگاه حمید نوری برگزار میشود و او از ماه آگوست تا نوامبر که نوبت دفاعیات او میشود، اجازه صحبت کردن نخواهد داشت. او به دست داشتن در «جنایت علیه بشریت» متهم است و حالا چشمها و گوشهای بسیاری معطوف به آن خواهد بود؛ قربانیان و خانوادههای دادخواه، فعالان حقوق بشر و البته، دستگاه جمهوری اسلامی.