بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
شلاق

اجرای حکم شلاق و اعدام در اسفراین خراسان شمالی: مردی به اتهام «سرقت مقرون به آزار» و «جنایت بر میت»‌ ۱۴۸ ضربه خورد

دادگستری کل استان خراسان شمالی
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
مقاله از تارنما

«تیتر اصلی این مقاله، «دادستان عمومی و انقلاب اسفراین از اجرای یک فقره حکم قصاص نفس در این شهرستان خبر داد» است)

به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان خراسان شمالی، نادرنژاد اقداش، دادستان عمومی و انقلاب اسفراین با اعلام این خبر ابتدا به تبیین جزئیات وقوع قتل اشاره و عنوان کرد: پس از وصول گزارش اعلام مفقودی خانمی 31 ساله در اسفند ماه سال 1396 از سوی خانواده وی و تشکیل پرونده قضایی، بررسی های اولیه و تحقیقات میدانی پرده از وقوع یک جنایت برداشت تا اینکه پس از چند روز تحقیقات مقدماتی و تکمیلی سرانجام محکوم علیه شناسایی و پس از دستگیری، به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

وی مهمترین انگیزه و علت ارتکاب قتل توسط محکوم علیه را سرقت طلاها و جواهرات مقتوله عنوان و تصریح کرد: حسب قرائن و شواهد موجود این انگیزه باعث شد تا محکوم علیه با طرح ریزی نقشه قبلی به منظور سرقت، مقتوله را در داخل باغی بیهوش و سپس طلاهای وی را سرقت می کند . سپس به منظور امحاء آثار جرم مبادرت به مثله کردن و سوزاندن جسد مقتوله می نماید .

نادرنژاد در خصوص عناوین مجرمانه منتسب به متهم نیز بیان کرد: محکوم علیه متعاقب اتمام مراحل مختلف دادرسی به موجب دادنامه صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان به یک فقره قصاص نفس با اخذ تفاضل دیه و بعلاوه از حیث جنبه عمومی جرم سرقت مقرون به آزار نیز به ده سال حبس و 74 ضربه شلاق و همچنین از جهت جنایت بر میت به لحاظ قطع هر دو پا و سوزاندن جسد به تحمل 74 ضربه شلاق محکوم شد که در پایان با تأیید و ابرام رأی بدوی در شعبه سیزدهم دیوان عالی کشور همه چیز مهیای اجرای حکم شد.

دادستان عمومی و انقلاب اسفراین با بی نتیجه خواندن تلاش های صورت گرفته در راستای حصول سازش در این پرونده اظهار کرد: علیرغم تلاش های انجام شده مبنی بر مصالحه به لحاظ عدم توفیق در سازش و از طرفی به جهت مهیا بودن شرایط و وصول نتیجه استیذان، حکم قصاص نفس محکوم علیه از طریق دارآویختگی اجرا شد.

وی به تبعات منفی ناشی از تصمیمات عجولانه و غیرمنطقی که ممکن است بر اساس انگیزه های مختلف از سوی افراد شکل گیرد؛ اشاره و خاطرنشان کرد: هر جنایتی به موجب قانون مجازات و مکافاتی دارد و دیر و یا زود فرد مرتکب به سزای اعمالش خواهد رسید لذا بهتر است انسان قبل از اتخاذ هر گونه تصمیمی به آثار و پیامدهای رفتار و کردار خود به دقت فکر کند و مراقب باشد تا خود را گرفتار سوء تدبیر و یا یک تصمیم نابخردانه نکند و فرد و جامعه را با مشکلات عدیده مواجه نسازد.

تذکر بنیاد برومند

ماهیت احکام مجرمیت در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران

در نظام دادرسی کیفری در جمهوری اسلامی ایران ضوابط پذیرفته شدۀ دادرسی، از جمله بی طرفی، انصاف و سرعت در کار قضا، مدام شکسته می شوند. زندانیان اغلب از هر نوع ارتباط با دنیای خارج محروم اند و از دلائل بازداشت خویش بی خبر و پیش از آغاز دادرسی نیز به بررسی مدارک و شواهد مورد استناد دادستان مجاز نیستند. در مواردی وکلای متهم از حضور در دادگاه محروم می شوند. افزون بر این، اقرار ناشی از عنف و شکنجه به عنوان سند مثبِتۀ جرم متهم تلقی می شود. از آن جا که دادگاه های جمهوری اسلامی ایران اغلب خود را ملزم به رعایت موازین و ضوابط ضروری برای انجام یک دادرسی منصفانه نمی دانند، در اعتبار قانونی احکام مجرمیتی که از سوی این گونه دادگاه ها صادر می شود تردید رواست.

کیفر بدنی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران

در قانون کیفری جمهوری اسلامی برای طیفی گسترده از جرائم کیفر بدنی مقرّر شده است از آن جمله: مصرف نوشابه های الکلی، سرقت، زنا، رفتار منافی با عفّت عمومی، آمیزش زن و مرد در علن. تعیین کیفر بدنی بر محکوم به اعدام با قاضی دادگاه است. در چنین مواردی، قبل از اجرای حکم اعدام کیفر شلّاق به قصد تشدید درد مجرم جاری می شود. افزون بر کیفر شلّاق، نظام حقوقی جمهوری اسلامی قطع دست یا پای مرتکب به سرقت را نیز مجاز می داند. در چنین مواردی، دست یا پای محکوم پس از انتقال وی به بیمارستان و بی حس کردنش بریده می شود. پس از اجرای این کیفر، راه رفتن محکوم حتی به کمک عصا یا چوب بغل نیز دشوار خواهد بود.

تخطّی مستمرّ جمهوری اسلامی از تعهدات ناشی از حقوق بین الملل

استفاده از کیفرهای بدنی نه تنها منافی با اصول حقوق بین الملل است در شماری از معاهدات بین المللی نیز ممئوع شناخته شده. طبق مادۀ 5 «اعلامیۀ جهانی حقوق بشر»- اعلامیه ای که ایران آن را پذیرفته و تصویب کرده است- «هیچ کس نباید آماج شکنجه یا کیفرهای بی رحمانه، غیربشری، یا تحقیرآمیز شود. «میثاق حقوق مدنی و سیاسی بشر نیز - میثاقی که به تصویب ایران رسیده است- با زبانی مشابه اِعمال چنین کیفرهائی را تحریم کرده. مخالفت ژرف جامعۀ جهانی با این گونه کیفرها و رفتارها در «میثاق علیه شکنجه و دیگر کیفرها و رفتارهای بی رحمانه، غیربشری و تحقیرآمیز» (میثاق علیه شکنجه) بازتابی روشن یافته است. این میثاق شکنجه را چنین تعریف می کند: «هر رفتار عمدی که به قصد مجازات فرد برای عملی که از اوسرزده، یا ممکن است سرزده باشد، و به درد و رنج شدید جسمانی یا روانی اش منجر شود. گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون به میثاق علیه شکنجه نپیوسته، ممنوعیت استفاده از شکنجه امروز از سوی اکثر اعضای جامعۀ بین المللی به عنوان یک اصل مسلم حقوقی و در نتیجه یکی از موازین مسلم عرف بین المللی شناخته شده است. افزون براین، گرچه اصل تحریم کیفر بدنی هنوز در حقوق بین الملل عمومی به تصریح تأئید نشده، قرائن و امارات روزافزون حاکی از آن است که اِعمال این گونه کیفرها ناقض حقوق بین الملل بشری شمرده می شود. [1] در قضیۀ آزبورن علیه جامائیکا، کمیتۀ علیه شکنجه (مرکب از گروهی از متخصصان مأمور نظارت بر اجرای اصول مندرج در «میثاق شکنجه») تأئید کرد که باید «هرنوع کیفر بدنی را باید رفتاری بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز، و در نتیجه ناقض اصل هفتم «میثاق علیه شکنجه»، شمرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد تخطّی مستمر جمهوری اسلامی ایران را از تعهداتی که در مورد اجرای اصول حقوق بین الملل بر عهده گرفته است بارها مورد رسیدگی قرار داده است, از جمله در دسامبر سال ۲۰۰۷. در قطعنامۀ شماره ۶۲/۱۶۸، مجمع نامبرده نگرانی عمیق خود را نسبت به تخطی مدام این دولت از موازین حقوق بین المللی بشر اعلام کرد به ویژه با اشاره به «موارد مسلم شکنجه و رفتار بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز با متهمان و مجرمان و سنگسار کردن، شلّاق زدن و قطع دست و پای آنان.»


[1] ن. ک. به: Rodley, The Treatment of Prisoners Under International Law, p. 309