(روزنامه خراسان، یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹. اسم اصلی این مقاله «قصاص گـرگ پیـر در زندان مشهد» است.)
سجادپور- قاتل معروف به «گرگ پیر» که پس از اغفال و آزار کودک ۱۱ ساله مشهدی، او را به قتل رسانده بود، سپیده دم امروز در زندان مرکزی مشهدپای چوبه دار رفت.
به گزارش اختصاصی خراسان، پرونده این جنایت دلخراش از سیزدهم بهمن سال ۹۷ زمانی روی میز کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت که مردی نگران و هراسان به پلیس مراجعه کرد و از آنان برای یافتن پسر گم شده اش کمک خواست. این مرد گفت: پسر ۱۱ سالهام به نام مرتضی روز گذشته به همراه دوستانش در حال بازی بود که دیگر به منزل نیامد. برای یافتن او به همه جا سرزدم اما هیچ کسی از او خبری نداشت. دوستانش هم ظهر دیروز (دوازدهم بهمن) از او جدا شده اند و دیگر پسرم را ندیده اند!
گزارش خراسان حاکی است: به دنبال اعلام شکایت این مرد، تلاش گروه ویژهای از کارآگاهان با تاکیدات سردار محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) برای یافتن کودک مذکور آغاز شد.
گروه کارآگاهان نیز با استفاده از تجربیات پلیسی به تحقیق در اینباره پرداختند تا این که تلفن همراه کودک را در دست یکی از دوستان او یافتند و بدین ترتیب سرنخ مهمی برای ردیابی کودک پیدا شد. این کودک ۱۳ ساله مدعی شد مرد پیر سلاخ که او نیز در محله زیرکن (بولوار مهر مادر منطقه خواجهربیع) سکونت دارد گوشی تلفن را به او داده است!
وقتی کارآگاهان به سراغ پیرمرد ۶۰ ساله رفتند، او هرگونه ارتباط خود با مرتضی (کودک گم شده) را انکار کرد که همین موضوع ظن کارآگاهان را برانگیخت و افکار آنان را به سوی جنایتی هولناک کشاند. به گزارش خراسان، این گونه بود که پرونده رنگ جنایی به خود گرفت و ادامه عملیات با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی احمدینژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) وارد مرحله جدیدی شد و بدین ترتیب کارآگاهان تحقیقات گسترده ای را با انجام بازجویی های تخصصی از پیرمرد دستگیر شده و بررسیهای میدانی در محله زیرکن آغاز کردند.در این میان یکی دیگر از کودکان محله راز وحشتناکی را فاش کرد. او به کارآگاهان گفت که پیرمرد سلاخ او و برخی از کودکان دیگر را به باغی مخوف کشانده و مورد آزار و اذیت قرار داده است. او گفت: ظهر دوازدهم بهمن نیز مرتضی قرار بود یک قلاده سگ برای باغ پیرمرد ببرد!
با به دست آمدن اسناد ومدارک انکارناپذیر از اعمال خلاف منافی عفت پیرمرد، کارآگاهان به سرنخ هایی از جنایت رسیدند و با شیوههای پلیسی به بازجویی از او پرداختند.
«گرگ پیر» که دیگر نمی توانست حقیقت ماجرا را کتمان کند ساعتی بعد لب به اعتراف گشود و به قتل کودک ۱۱ ساله با انگیزه انجام عمل خلاف منافی عفت اعتراف کرد.
او سپس کارآگاهان را به محل دفن کودک در کوهپایه های روستای رباط خاکستری برد و با دستانش بخشی از خاک های میان دو تپه را جابه جا کرد که ناگهان جسد کودک نمایان شد.
به گزارش خراسان، در پی اعترافات صریح متهم به قتل کودک و کشف جسد، او جزئیات این جنایت وحشتناک در باغ مخوف را نیز در حضور قاضی ویژه قتل عمد شرح داد و سپس این پرونده جنایی با صدور کیفرخواست در دادسرای مشهد به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات باتجربه دادگاه مورد رسیدگی قرار گرفت. با توجه به اهمیت ماجرا و درخواستهای مردمی و همچنین پیگیری های قاضی عابدین زاده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) رئیس دادگاه تصمیم به برگزاری محاکمه علنی گرفت.
بنابراین گزارش، در جلسه دادگاه که به ریاست قاضی جواد شاکری برگزار شد، متهم تلاش کرد راه گریزی برای فرار از مجازات پیدا کند اما او چنان در مخمصه سوالات تخصصی قضات دادگاه قرار گرفته بود که هر بار در گرداب جنایت هولناک خود دست و پا می زد و در نهایت مجبور به اعتراف میشد. قاتل معروف به «گرگ پیر» در جلسه محاکمه گفت: به بچه های محل گفته بودم که هر کس یک قلاده سگ برای محافظت از باغم بیاورد مبلغ 50 هزار تومان می گیرد. آن روز هم «مرتضی» یک سگ گر(بیمار) آورد که به دردم نمی خورد اما من ۱۰ هزار تومان به او دادم و رفت. اما وقتی با سوالات رگباری رئیس دادگاه و مستشاران روبه رو شد اعتراف کرد و گفت: به بهانه دادن پول و مذاکره درباره سگ، او را به باغ کشاندم و هنگامی که قصد آزارش را داشتم او مقاومت کرد و فریاد کشید که من هم او را به درون استخر خالی از آب هل دادم. وقتی بیهوش شد ترسیدم و کمربندش را باز کردم و دور گردنش پیچیدم که خفه شد. سپس با خودروی پی کی جسد او را به محل دفن در چند کیلومتری روستای رباط خاکستری بردم و دفن کردم.
گزارش خراسان حاکی است، به دنبال اعترافات صریح متهم، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی او را به قصاص نفس، ۱۵ سال زندان و ۱۰۰ ضربه شلاق (حد) محکوم کردند اما این رای مورد اعتراض وکیل مدافع وی قرار گرفت و برای بررسی دقیق تر به شعبه 29 دیوان عالی کشور ارسال شد.
با این حال قضات دیوان عالی نیز پس از مطالعه اوراق این پرونده جنجالی، رای صادره از سوی دادگاه را منطبق با موازین شرعی و قانونی تشخیص دادند و رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری را که به امضای قاضی شاکری (رئیس) و قضات قاسمی طوسی و خطیبی (مستشاران وقت دادگاه) رسیده بود تایید کردند. گزارش خراسان حاکی است، سرانجام این پرونده جنجالی که مجازات متهم آن مورد مطالبه عمومی قرار گرفته بود به معاونت اجرای احکام دادسرای عمومی وانقلاب مشهد رسید.
در نهایت مقدمات اجرای حکم قصاص نفس با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی محمدرضا دشتبان (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) فراهم شد و بدین ترتیب قاتل کودک بی گناه، سپیده دم امروز در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت.
(منبع اصلی)
---
(روزنامه خراسان، چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷. اسم اصلی این مقاله «گفت وگوی خراسان با عامل آزار و قتل پسر ۱۱ ساله، ماجرای باغ مخوف گرگ پیر» است.)
سیدخلیل سجادپور- مرد ۶۰ ساله معروف به «گرگ پیر» به اتهام آزار و اذیت کودکان و قتل فجیع یک کودک ۱۱ ساله در مشهد، با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در چنگ قانون گرفتار شد.
این مرد که چندین نوه هم دارد، دوازدهم بهمن، کودک ۱۱ سالهای به نام مرتضی را به قصد انجام اعمال خلاف منافی عفت به باغ مخوف خود کشاند اما هنگامی که با مقاومت وی روبه رو شد، دست به جنایتی هولناک زد و کودک بی گناه را به قتل رساند. او سپس جسد کودک را به کوهپایه ای در چند کیلومتری روستای رباط خاکستری در جاده قدیم نیشابور برد و درون آبراهه ای دفن کرد. با گزارش مفقود شدن کودک مذکور، گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی با نظارت و فرماندهی مستقیم سرهنگ کارآگاه محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) وارد عمل شدند و در چند شاخه اطلاعاتی- پلیسی به تحقیق پرداختند تا این که سرنخ هایی از یک باغ در روستای بهار به دست آمد که کودک مذکور آخرین بار به این باغ مخوف رفته بود!
بنابر گزارش خراسان، گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ سلطانیان (رئیس دایره قتل عمد) بررسی های گسترده ای را آغاز کردند و با دستور ویژه قاضی احمدی نژاد (بازپرس شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) مالک باغ را که پیرمرد ۶۰ سالهای به نام رمضان بود به دام انداختند. این متهم که در بازجویی های تخصصی مقابل کارآگاه حمیدفر (افسر پرونده) قرار گرفته بود نتوانست بیش از چند ساعت به داستان سرایی های خود ادامه دهد و در نهایت به آزار و قتل کودک ۱۱ ساله در حالی اعتراف کرد که کودکان دیگری را نیز به باغ مخوف خود کشانده بود.
آن چه می خوانید گفت وگوی یک ساعته خبرنگار خراسان با مرد ۶۰ ساله معروف به «گرگ پیر» است.
نامت چیست؟ رمضانعلی الف.
چند سال داری؟ متولد ۱۳۳۸ هستم.
شغلت چیست؟ الان بازنشسته هستم اما قبلا در کشتارگاه کار می کردم.
چقدر سواد داری؟ تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده ام.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟ درس هایم ضعیف بود، هیچ علاقه ای به درس و مشق نداشتم به همین دلیل همواره از مدرسه فراری بودم تا فرصتی گیرم میآمد از مدرسه فرار میکردم و به کشتارگاه میرفتم!
آن زمان که کودک بودی در کشتارگاه چه میکردی؟ سر پاچهها را میگرفتم تا فرد دیگری آنها را تمیز کند و از این راه درآمدی کسب میکردم.
بعد از ترک تحصیل چه کردی؟ دوباره به همان کشتارگاه رفتم تا این که چند سال بعد قرار شد کشتارگاه دیگری در منطقه تپه سلام احداث شود به همین دلیل من هم بیکار شدم و به دنبال شاگردی اتوبوسهای بین شهری رفتم. مدتی هم شاگرد اتوبوس بودم تا این که کشتارگاه دوباره راه افتاد و من هم به سر کارم بازگشتم!
در بازجوییها گفتهای که خودت قربانی آزار بودهای! درست است؟ بله! زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم به محل کار پدرم در یک کارخانه روغن نباتی رفتم آن جا جوانی سرپرست دستگاههای سنگین بود که مرا فریب داد به پشت دستگاهها کشاند و به زور...
برای همین قصد انتقام از کودکان را داشتی؟ نه! ولی خودم هم نمیدانم چرا این کارهای زشت را مرتکب میشدم واقعا جنون به من دست داده بود!
کودکانی را که اغفال میکردی به کجا میبردی؟ بعد از بازنشستگی در خانه حوصلهام سر میرفت و برای سرگرمی خودم یک زمین ۳۰۰ متری در روستای بهار خریدم و در آن نهال کاشتم و استخر زدم تا یک باغ درست کنم! بچهها را هم به همین باغ بردم و ...
تاکنون چند کودک را اغفال کردهای؟ شاید ۲ نفر!
ولی یکی از کودکان مدعی بود که تو حداقل ۱۵ بار او را مورد آزار قرار دادهای؟ بله! او درست میگوید شاید ۱۰ بار او را به همان باغ خودم بردم و آزارش دادم!
چگونه کودکان را برای کشاندن به باغ فریب میدادی؟ به بهانه ساندویچ، آوردن سگ برای محافظت از باغ یا با پول!
یعنی چقدر پول میدادی؟ هر بار ۱۰ هزار تومان میدادم!
سربازی هم رفتهای؟ نه! هنوز به سن سربازی نرسیده بودم که پدرم به دلیل بیماری تنگی نفس فوت کرد و من کفیل مادرم شدم و کارت معافیت گرفتم!
چند ساله بودی که ازدواج کردی؟ آن زمان ۲۰ سال بیشتر نداشتم. یکی از شاگردانم در کشتارگاه که به منزلشان رفت و آمد میکردم خواهری داشت که او را هنگام باز کردن در حیاط دیده بودم و با او ازدواج کردم.
چند فرزند داری؟ پنج فرزند دارم که سه دختر و دو پسر هستند.
همه آنها ازدواج کردهاند؟ بله! فقط آخرین دخترم نامزد است و من همه جهیزیه او را تهیه کرده بودم که به خانه بخت برود که این حادثه رخ داد.
نوه هم داری؟ بله! هفت یا هشت تا نوه دارم!
با وجود این دست به چنین اعمال شیطانی میزدی؟ خودم هم نمیدانم در یک لحظه جنون به سراغم آمد، نفهمیدم چه شد!
چرا دست به جنایت زدی؟ وقتی «مرتضی» به من گفت که موضوع را به پدرش میگوید خیلی ترسیدم و او را هل دادم که سرش به لبه استخر خورد و بیهوش شد دیگر چیزی نمیفهمیدم کمربندش را از دور شلوارش برداشتم و حدود پنج دقیقه گردنش را فشار دادم تا این که فوت کرد!
از چه زمانی دست به اعمال شیطانی میزدی؟ از حدود شش ماه قبل!
الان پشیمانی؟ خیلی پشیمانم! آبرویم رفت!
فکر میکنی اگر خانوادهات متوجه ماجرا شوند چه احساسی دارند؟ امیدوارم هیچ وقت متوجه نشوند که من چه کار کردم!
اگر با آنها روبه رو شوی چه میکنی؟ فقط از شرمساری، سرم را پایین میندازم کار دیگری از دستم برنمیآید!
همسرت در جریان اعمال خلاف تو بود؟ نه! او هیچ چیزی از این ماجراها نمیدانست.
(منبع اصلی)
تذکر بنیاد برومند
ماهیت احکام مجرمیت در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران
در نظام دادرسی کیفری در جمهوری اسلامی ایران ضوابط پذیرفته شدۀ دادرسی، از جمله بی طرفی، انصاف و سرعت در کار قضا، مدام شکسته می شوند. زندانیان اغلب از هر نوع ارتباط با دنیای خارج محروم اند و از دلائل بازداشت خویش بی خبر و پیش از آغاز دادرسی نیز به بررسی مدارک و شواهد مورد استناد دادستان مجاز نیستند. در مواردی وکلای متهم از حضور در دادگاه محروم می شوند. افزون بر این، اقرار ناشی از عنف و شکنجه به عنوان سند مثبِتۀ جرم متهم تلقی می شود. از آن جا که دادگاه های جمهوری اسلامی ایران اغلب خود را ملزم به رعایت موازین و ضوابط ضروری برای انجام یک دادرسی منصفانه نمی دانند، در اعتبار قانونی احکام مجرمیتی که از سوی این گونه دادگاه ها صادر می شود تردید رواست.
کیفر بدنی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران
در قانون کیفری جمهوری اسلامی برای طیفی گسترده از جرائم کیفر بدنی مقرّر شده است از آن جمله: مصرف نوشابه های الکلی، سرقت، زنا، رفتار منافی با عفّت عمومی، آمیزش زن و مرد در علن. تعیین کیفر بدنی بر محکوم به اعدام با قاضی دادگاه است. در چنین مواردی، قبل از اجرای حکم اعدام کیفر شلّاق به قصد تشدید درد مجرم جاری می شود. افزون بر کیفر شلّاق، نظام حقوقی جمهوری اسلامی قطع دست یا پای مرتکب به سرقت را نیز مجاز می داند. در چنین مواردی، دست یا پای محکوم پس از انتقال وی به بیمارستان و بی حس کردنش بریده می شود. پس از اجرای این کیفر، راه رفتن محکوم حتی به کمک عصا یا چوب بغل نیز دشوار خواهد بود.
تخطّی مستمرّ جمهوری اسلامی از تعهدات ناشی از حقوق بین الملل
استفاده از کیفرهای بدنی نه تنها منافی با اصول حقوق بین الملل است در شماری از معاهدات بین المللی نیز ممئوع شناخته شده. طبق مادۀ 5 «اعلامیۀ جهانی حقوق بشر»- اعلامیه ای که ایران آن را پذیرفته و تصویب کرده است- «هیچ کس نباید آماج شکنجه یا کیفرهای بی رحمانه، غیربشری، یا تحقیرآمیز شود. «میثاق حقوق مدنی و سیاسی بشر نیز - میثاقی که به تصویب ایران رسیده است- با زبانی مشابه اِعمال چنین کیفرهائی را تحریم کرده. مخالفت ژرف جامعۀ جهانی با این گونه کیفرها و رفتارها در «میثاق علیه شکنجه و دیگر کیفرها و رفتارهای بی رحمانه، غیربشری و تحقیرآمیز» (میثاق علیه شکنجه) بازتابی روشن یافته است. این میثاق شکنجه را چنین تعریف می کند: «هر رفتار عمدی که به قصد مجازات فرد برای عملی که از اوسرزده، یا ممکن است سرزده باشد، و به درد و رنج شدید جسمانی یا روانی اش منجر شود. گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون به میثاق علیه شکنجه نپیوسته، ممنوعیت استفاده از شکنجه امروز از سوی اکثر اعضای جامعۀ بین المللی به عنوان یک اصل مسلم حقوقی و در نتیجه یکی از موازین مسلم عرف بین المللی شناخته شده است. افزون براین، گرچه اصل تحریم کیفر بدنی هنوز در حقوق بین الملل عمومی به تصریح تأئید نشده، قرائن و امارات روزافزون حاکی از آن است که اِعمال این گونه کیفرها ناقض حقوق بین الملل بشری شمرده می شود. [1] در قضیۀ آزبورن علیه جامائیکا، کمیتۀ علیه شکنجه (مرکب از گروهی از متخصصان مأمور نظارت بر اجرای اصول مندرج در «میثاق شکنجه») تأئید کرد که باید «هرنوع کیفر بدنی را باید رفتاری بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز، و در نتیجه ناقض اصل هفتم «میثاق علیه شکنجه»، شمرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد تخطّی مستمر جمهوری اسلامی ایران را از تعهداتی که در مورد اجرای اصول حقوق بین الملل بر عهده گرفته است بارها مورد رسیدگی قرار داده است, از جمله در دسامبر سال ۲۰۰۷. در قطعنامۀ شماره ۶۲/۱۶۸، مجمع نامبرده نگرانی عمیق خود را نسبت به تخطی مدام این دولت از موازین حقوق بین المللی بشر اعلام کرد به ویژه با اشاره به «موارد مسلم شکنجه و رفتار بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز با متهمان و مجرمان و سنگسار کردن، شلّاق زدن و قطع دست و پای آنان.»
[1] ن. ک. به: Rodley, The Treatment of Prisoners Under International Law, p. 309