نگار حائری، یک مدافع حقوق بشر تحت فشار
نام: نگار
نام خانوادگی: حائری
شغل: وکیل دادگستری
محل کار: تهران
خانم نگار حائری عضو کانون وکلای دادگستری و از وکلای فعال در حوزه حقوق بشر است که به علت فعالیت حرفهایی خود بارها توسط نیروهای امنیتی دستگیر و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. حائری در سال ۱۳۸۸ وکالت پرونده پدرش، ماشاالله حائری را که به اتهام محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر شده بود، برعهده گرفت. مقامات در اقدامی تلافیجویانه پروانه او را به مدت ۱۰ سال به تعلیق درآوردند. حائری در یک مصاحبه رسانهای اعلام کرد که علت تعلیق پروانه اش «وکالت یک منافق بدون اجازه دادستان» بود. نگار حائری اولین بار در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۰ به همراه مادرش به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق و خارج کردن و ارسال فیلم محسن دگمهچی از زندان، دستگیر و بازداشت شد. محسن دگمهچی زندانی سیاسی بیماری بود که سرانجام در فروردین ۱۳۹۰ به علت عدم برخورداری از درمان مناسب درگذشت. حائری در ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ با قرار وثیقه آزاد و بعدها از اتهامات انتسابی تبرئه شد. . نگار حائری بار دوم در تیرماه ۱۳۹۱ دستگیر شد. او ابتدا متهم به جعل پروانه مشاوره حقوقی خود شد اما بعد از آن که اصل بودن پروانه محرز شد اتهام او به دادن مشاوره حقوقی به خانواده زندانیان سیاسی تغییر یافت. او در مصاحبه با رسانهها که پس از آزادی انجام داد، اعلام کرد در اداره آگاهی مورد ضرب و شتم شدید ماموران قرار گرفته و به همین دلیل نیز پس از انتقال به بند ۲۰۹ اوین به بیمارستان مدرس تهران اعزام شده است. به تشخیص پزشکان، ضربات ناشی از ضرب و شتم باعث التهاب شدید کلیه او شده بود. حائری پس از ۱۶۰ روز با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی آزاد و در ۲۰ اسفند ۱۳۹۱ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی، به یک سال حبس تعلیقی (به مدت پنج سال) محکوم شد.
نگار حائری پس از اطلاع رسانی از طریق مصاحبه با روز آنلاین و صدای آمریکا در مورد وضعیت بیماری پدرش در زندان رجاییشهر کرج و نیاز او به درمان پزشکی در خارج از زندان، بار دیگر در ۴ خرداد ۱۳۹۳ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب از طریق مصاحبه با رسانههای بیگانه» دستگیر و به زندان قرچک منتقل گردید. او پس از ۸ ماه با قرار وثیقه دو میلیارد تومانی آزاد شد و پس از آزادی در مورد وضعیت این زندان سخن گفت.
نگار حائری بار دیگر در اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ جهت رسیدگی به پرونده و محاکمه از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی احضار شد، اما دادگاه به دلایل نامعلوم به زمان دیگری موکول شد. او بار دیگر در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ برای ادای پارهای توضیحات به دادسرای اوین احضار شد. او متعاقبا دستگیر شد و تا ۶ خرداد در بازداشت به سر برد. بار سوم نیز جهت بررسی پرونده در ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۴ احضار شد و این بار نیز محاکمهاش به روز دیگری موکول شد.
پیشینه:
جان سه زندانی سیاسی که به اتهام هواداری و یا ارتباط با یک سازمان سیاسی در زندان بسر میبرند در خطر جدی قرار دارد… آقای محسن دکمهچی به دلیل ابتلا به سرطان، شیرمحمد رضایی به دلیل چسبندگی روده و ماشالله حائری به دلیل بیماری قلبی، سه زندانی سیاسی محبوس در بند ۴ زندان رجاییشهر کرجاند که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جانشان در خطر است. آقای محسن دکمهچی، بازاری که به اتهام کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی مرتبط با یک گروه معاند نظام بازداشت شده، به دلیل ابتلا به بیماری سرطان روده میبایست در بیمارستان مجهز، مورد درمان قرار گیرد. وی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است که گفته میشود به دلیل اعتصاب غذاهای طولانی مدت در آن زمان، دچار این بیماری شده است. نامبرده از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم است… هم چنین ماشالله حائری دیگر زندانی سیاسی محبوس در این بند به دلیل مشکلات حاد قلبی میبایست مورد عمل «قلب باز» قرار گیرد که تا کنون با مخالفت مسئولین زندان و وزارت اطلاعات از درمان وی جلوگیری شده است. ماموران وزارت اطلاعات در حین بازداشت ایشان موجب شکستگی پای وی شدهاند که هم اکنون در زندان تنها به کمک عصا قادر به حرکت است.
هرانا، ۱۱ دی ۱۳۸۹
بعد از شکستن حکم پدرم، پروانه وکالت من به مدت ١٠ سال تعلیق گرفت؛ آن هم به دلیل داشتن وکالت به قول خودشان یک منافق بدون اجازه دادستان. بعد از تعلیق پروانه وکالتام به من اجازه مشاوره دادند اما بعد بازداشت شدم واتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق زدند در صورتیکه من هیج گرایش سیاسی به هیچ گروه و سازمانی نداشته و ندارم و اینکه عمو یا برادر من عضو این سازمان بوده یا هستند هیچ ارتباطی به من ندارد... من توسط آگاهی دستگیر شدم ۲۴ روز بازداشتگاه آگاهی شاپور بودم. توی این ۲۴ روز نه حمام رفتم نه مسواک زدم. بر اثر ضربههایی که به پهلوهایم زدند دچار خونریزی کلیه شدم…
نگار حائری، مصاحبه با روز آنلاین، ۱۰ بهمن ۱۳۹۲
پدرم با وضعیت شکستگی لگن و جمجمه [به دلیل تصادف پیش از بازداشت]، ۱۷ ماه در سلول انفرادی و بدون ملاقات بود… پدرم قبل از سال ۸۸ هم مشکل قلبی داشت… بعد هم وقتی مرا بازداشت کردند پدرم دچار حمله قلبی شد. طی یکسال گذشته هم در زندان حافظه کوتاه مدتاش را از دست داده و دچار افسردگی شدید شده. پزشکی قانونی هم تمام بیماریهای پدرم را تایید کرده اما در انتهای نامه نوشتهاند با وجود تمام بیماریها، شرایط متهم به گونهای نیست که نتواند کیفر را تحمل کند. این در حالی است که پدرم واقعا تحمل کیفر را ندارد… در حال حاضر یک مامور بالای سر پدرم است و دو مامور هم بیرون در. یک پای پدرم را هم به تخت زنجیر کردهاند. روز دوشنبه یک دست پدرم را هم به تخت بسته بودند که من اعتراض کردم و گفتم از موی سفیدش خجالت بکشید، از چه چیز این بنده خدا میترسید؟ که بعد باز کردند.
نگار حائری، روز آنلاین، ۱۰ بهمن ۱۳۹۲