بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
مدافعان در معرض خطر

گیتی پورفاضل، یک مدافع حقوق بشر تحت فشار

بنیاد عبدالرحمن برومند
بنیاد عبدالرحمن برومند
۲۳ دی ۱۳۹۸

نام: گیتی

نام خانوادگی: پورفاضل

شغل: وکیل دادگستری

محل فعالیت شغلی: تهران

خانم گیتی پورفاضل وکیل دادگستری، عضو کانون وکلا، نویسنده و از چهره‌های فعال در حوزه حقوق بشر است که در کنار وکالت، فعالیت‌های ارجمند دیگری از جمله سخنرانی در کنفرانس‌ها، نگارش کتاب و مقالات نیز داشته است. او پروانه وکالت خود را در سال ۱۳۵۶ از کانون وکلای تهران دریافت کرد. پس از انقلاب، پورفاضل به انتقاد از تصویب قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان پرداخت. فعالیت‌های او در این زمینه باعث شد که در سال ۱۳۶۲ به دستور محمدی گیلانی حاکم شرع وقت پروانه اش همزمان با پروانه ۵۱ وکیل دیگر لغو شود. گیتی پورفاضل تا سال ۱۳۷۶ که توانست پروانه خود را مجددا اخذ کند، اجازه وکالت نداشت. او پس از بازپس گرفتن پروانه، وکالت تعداد زیادی از پرونده‌های سیاسی و حقوق بشری از جمله پرونده نسرین ستوده، حشمت‌الله طبرزدی، سراج میردامادی و نیز پرونده‌های شهروندان بهایی را برعهده گرفت. یکی از جنجالی‌ترین موارد، پرونده ستار بهشتی، وبلاگ نویس جوان بود که در آبان ماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر شد و در بازداشتگاه به قتل رسید. گیتی پورفاضل به وکالت از اولیاء دم ستار بهشتی، علیه عاملان قتل شکایت کرد. او از طریق مصاحبه‌های متعدد با رسانه‌ها و سازمان‌‌‌‌های حقوق بشری، در رابطه با پرونده موکلان خود به اطلاع‌ رسانی می‌پرداخت و به همین علت با آزار و اذیت و تهدیدهای بسیاری از طرف ماموران امنیتی مواجه شد. او را بارها به اداره اطلاعات احضار کردند و و تحت فشار قرار گذاشتند که با رسانه‌ها ‌مصاحبه نکند و از قبول دفاع از فعالان سیاسی صرف نظر کند. گیتی پورفاضل سرانجام در سال ۱۳۹۲ به دلیل فشارها و موانعی که نیروهای امنیتی برای او ایجاد کردند خود را بازنشست کرد.

 

پیشینه:

«من تازه از فرانسه آمده بودم ایران که با جمهوری اسلامی مواجه شدم. چون در مساله زن در فقه شیعه و سایر مذاهب اسلامی در دوره دانشکده خوانده و آموزش دیده بودم، از همان ابتدای انقلاب متوجه شدم که چه اتفاقی در حال وقوع است. از همان موقع مخالفت خودم را با قوانین ضد زن شروع کردم. می‌دانستم قوانین اسلامی چه چیزهایی را از زنان دریغ می‌کنند. معتقدم این قوانین نه تنها ضدزن که علیه حقوق بشر و کاملا تبعیض آمیز هستند… کشور در حال برگشت به عقب بود… اولین قدمی که بعد از انقلاب برداشتند، این بود که قانون حمایت از خانواده را لغو کردند و این معنایش این بود که یک مرد می‌تواند چهار تا زن بگیرد… وقتی کنگره وکلا تشکیل شد، دیدگاه‌های خودم را بیان کردم. تنها زنی بودم که در آن کنگره صحبت کردم و درباره همه حقوق ضد زن با دلیل و مستند حرف زدم که البته یک عده که تب انقلابی شدیدی داشتند، با من مخالفت کردند اما عده‌ای از قضات و وکلا با من هم‌عقیده بودند… پروانه من ۱۴ سال، یعنی از سال ۶۲ تا سال ۷۶ لغو شد. آقای «محمدی گیلانی» آن زمان نوشتند که ۵۲ تن از وکلا -که من هم جزوشان بودم-صلاحیت وکالت ندارند. ۱۸ نفر از هیات مدیره کانون را به زندان انداختند و پروانه ما را هم که زبان درازی کرده بودیم، لغو کردند. من عضو هیچ گروه و دسته ای نبودم و هرگز کار سیاسی نکرده بودم اما کار فرهنگی می‌کردم و در عین حال به عنوان یک وکیل نمی‌توانستم فارغ از سیاستی باشم که داشت در کشورم پا می‌گرفت.»

گیتی پورفاضل، ایران وایر، ۱۸ اسفند ۱۳۹۵

 

«سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای گفته است که گزارش‌های رسیده حکایت از آن دارند که ستار بهشتی، وبلاگ نویس فوت شده در حین بازجویی در زندان، در اثر شکنجه کشته شده است و از دولت ایران خواسته است که در این خصوص تحقیق کند. عفو بین‌الملل تاکید کرده است که با توجه به سابقه حکومت ایران درخصوص فوت زندانیان، اینکه ستار بهشتی در اثر شکنجه کشته شده باشد "بسیار محتمل" است. این سازمان خواستار محاکمه مسببان مرگ این وبلاگ‌نویس شده است… آقای بهشتی که ۳۵ سال سن داشت در تاریخ نهم آبان ماه در منزلش از سوی پلیس فتا ( پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک" بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد… بر اساس نامه‌ دستنویسی که سایت کلمه منتشر کرده، ستار بهشتی گفته است در مدت ۱۲ ساعت ماندن در اتاق ۲ بند ۳۵۰، اعضای اتاق شاهد آثار ضرب و جرح بر روی بدن او بوده‌اند.»

بی‌بی‌سی فارسی ۱۹ آبان ۱۳۹۱

 

«بازپرس پرونده را به دادگاه نمی فرستد چون می خواهد زمان بخرد و فکر می کند با این کار پرونده کمرنگ می شود و با گذشت زمان حساسیت آن کمی تعدیل می شود، در حالیکه بزرگترین اشتباه را می کند… از ابتدا هم که من دنبال پرونده در دادسرا بودم به من گفتند تحت فشار و استرس فوت کرده است. من هم گفتم بله اما تحت فشار چه زمانی بوده و کجا بوده است؟ زیر دست بازجو و زیر فشار بوده و در اثر اعمال فیزیکی و روانی که روی او انجام شده ممکن است ایست قلبی هم کرده باشد که بله، ایست قلبی هم کرده است اما چه کسانی باعث ایجاد این شرایط شدند… ستار ۴ بازجو داشته که یک نفر از آنها مقصر اصلی در مرگ ستار بوده است. او در جلسه بازپرسی آمد و ما هم او را دیدیم. او را چون مامور اطلاعات است به دادگاه نمی فرستند مبادا که محکوم شود. اگرچه در قانون اساسی ما آمده است کسانیکه تابعیت ایران را دارند همگی در برابر قانون مساوی هستند ولی ما عملا می بینیم که افراد مساوی نیستند. ...با توجه به شرایط، مرتبه و وابستگی های که دارند قانون در موردشان اعمال نمی شود. حقیقت این است. متاسفم. من آنچه که اعتقاد دارم را می‌گویم حالا امکان دارد بنده خودم هم سر از اوین در بیاورم یا امکان دارد که بگذارند حرفم را بزنم و جلو بروم... از این دو حال خارج نیست. برای چه هشت ماه پرونده جوانی که جانش را زیر شکنجه‌های بازجویی از دست داده نباید به دادگاه فرستاده شود!»

گیتی پور فاضل، مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، ۵ تیر ۱۳۹۲

 

«گیتی پور فاضل، وکیل ۱۵ بهایی ساکن شیراز…: «در پرونده‌های امنیتی دلیل و مدرکی در اختیار ما وکلا گذاشته نمی‌شود و در پرونده هم موجود نیست. فقط یک گزارش وزارت اطلاعات است که بر مبنای آن از سوی قاضی تصمیم گرفته می‌شود. البته من درخواست کردم تا اسناد بیشتری که بر اساس آنها موکلانمان محکوم شده‌اند را نشانم دهند اما آنها گفتند که اسناد محرمانه است و نمی‌تواند در اختیار شما قرار بگیرد… بر اساس حرف‌هایی که در دادگاه و در بازجویی‌ها زده شده که در پرونده موجود است، دلایل اتهامات آنها مثلا سفرشان به کشورهای دوبی و هندوستان و ارتباط با همکیشان خود در آنجا بوده است. اما صرف ارتباط با همکیشان و انجام امور دینی دلیلی برای جرم نمی‌تواند باشد. همچنین انجام امور دینی در منازل، مثلا در پرونده‌شان آمده که آنها در منازل خود به صورت دسته جمعی وظایف دینی را انجام می‌دادند. اما همه اینها اساس و پایۀ درستی برای اثبات اتهامات تبلیغ علیه نظام و تبانی و اجتماع نیست و مدارک قانونی به حساب نمی‌آیند.»

گیتی پور فاضل، مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، ۲۵ تیر ۱۳۹۳

 

«تلفن می‌کردند، احضار می‌کردند، از من تعهد گرفتند، البته من در تعهد نوشتم که این تعهدی که از من گرفته می‌شود غیرقانونی است برای اینکه در هیچ کجای قانون نوشته نشده که شخصی اجازه نداشته باشد با کانال‌های خارجی مصاحبه کند. من همیشه اعتراض می‌کردم که چرا کانال‌های داخلی با ما مصاحبه نمی‌کنند؟ یک بار یکی از این کانال‌ها زنگ زدند گفتم من حرفی را می‌زنم که از ذهن خودم ترواش می‌کند نه چیزهایی که شما به مردم تحمیل می‌کنید من حرفم را می‌زنم. قطع کرد و با من مصاحبه نکرد… بیشتر پرونده‌های من، پرونده‌های سیاسی بودند. کسانی که به خاطر عقاید سیاسی خودشان تحت فشار بودند و برایشان پرونده درست کرده بودند. من راجع به این پرونده‌ها مصاحبه می‌کردم برایم مشکلاتی ایجاد کرده بودند که هنوز هم این مشکلات ادامه دارد… وقتی خانواده ستار بهشتی پیش من آمدند گفتم که این پرونده‌ها جمع و جور می‌شود به نحوی که خودشان می‌خواهند نه اینکه عدالت واقعی برقرار باشد… وقتی من می‌روم پرونده پزشکی را می‌خوانم می‌بینم پزشک بیچاره گزارش کرده و در آن گزارش به صراحت گفته که مرگ در اثر ضربات وارده به دلیل اینکه خون مردگی‌ها باعث شده اکسیژن به بدن نرسد اتفاق بیفتد. خب این قتل عمد است. اینقدر این بچه را کتک زده بودند که این جوان سی ساله زیر شکنجه از بین رفت. خب من می‌توانم ناراحت نباشم؟ من خودم یک مادر هستم. خودم اولاد دارم. می‌توانم هم‌نوایی نکنم با مادر این جوان؟ نمی‌توانم، مگر اینکه انسان واقعا قلب و روحی نداشته باشد که بتواند با این همه اجحافی که می‌بیند به مردم این جامعه می‌شود سکوت بکند و هیچ حرفی نزند.»

گیتی پور فاضل، مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ۲۳ تیر ۱۳۹۵