«تا زمانی که زنده باشیم ایران را نفرین میکنیم»: شهادتنامه ضیاءگل شهروند افغانستان که قوه قضاییه ایران شوهر او را اعدام کرد
ضیاءگل، حدوداً ۳۵ ساله و از قوم پشتون است که در حال حاضر در بخش ولسوالی اسلام قلعه در استان هرات افغانستان زندگی میکند. مقامات قضایی ایران همسرش حسن را با اتهام مواد مخدر اعدام کردهاند. ضیاءگل مادر ۴ فرزند است که بزرگترین آنها ۱۱ ساله است و هم اکنون به دلیل مشکلات مالی به عنوان شاگرد مکانیک مشغول به کار است. متن پیش رو بر اساس مصاحبه با ایشان در تیر ماه ۱۳۹۷ آماده شده است.
از حدود ۶۱۰۰ اعدام انجام شده توسط مقامات قضایی ایران از سال ۱۳۸۹ تا کنون، دستکم ۱۴۵ نفر افغانستانی بوده اند- بر طبق قوانین ایران، این افراد شامل مهاجرانی که از کشور افغانستان وارد ایران شدهاند و همچنین فرزندان دارای پدر افغانستانی صرفنظر از کشور محل تولدشان میشود. براساس آمار رسمی منتشر شده، تعداد افغانستانیهای مقیم ایران حدود ۲/۵ میلیون نفر تخمین زده میشود. فعالان مدنی گزارش میدهند که افغانستانیهای ساکن ایران با تبعیضهای غیررسمی و محدودیتهای رسمی دولتی در زمینه اشتغال، آموزش و اقامت مواجه هستند.
بچه آدم که گوشه خانه آدم لیلی [گریه و زاری] کند، برای یک چیزی، یک لباسی، لیلی [گریه و زاری] کند، آیا به آن مادر خوش میگذرد؟
[بچه بزرگ من] میگوید «همه بابا دارند، سر و وضع خوبی دارند، خرج و خوراک خوب دارند، زندگی دارند، ما هیچ چیز نداریم». خدا این در را به روی ما باز کند، خیاطی بکنم، خرج سر و وضع اینها [بچهها] بکنم خوب میشه. تا همین عید گذشته… هیچی نبود که به اینها رسیدگی کنم…
چهطور [گله و شکایتی از حکومت ایران] نداریم؟ وقتی که جوانهای ما با پاسپورت میروند برای کار و غریبی، تو [مقامات ایران] میبری به زندانها و زن جوان اینها را بدبخت میکنی.... گله به پیش کی بکنیم؟ از زمین خشک چیزی عاید آدم نمیشود. او که برای کارگری رفته، به خدا معلوم است که برای کارگری رفته، با پاسپورت به در شد و رفت. خدا ایران را چپه کند، همینطور که ما را بدبخت کرد، زار و جوان بدبخت. آیا ما شوهر نمیخواستیم؟ خانه و جا نمی خواستیم؟ دل نداشتیم؟ لباس خوب بچهامون بپوشه، چیز خوب بخوره؟ دل نداشتیم؟ روز عیدی میشه … زار زار گریه میکند … بچههای ما برای چهار تا بادام شور لیلی [گریه و زاری] میکنند. ما شکایتمان را تا زمانی که زنده باشیم ایران را نفرین میکنیم، شکایت هم داریم. کسی که شکایت ما را بر نمیدارد، خدا خودش...