آیا مجازات اعدام هنوز باید در ایالات متحد آمریکا وجود داشته باشد؟
ایالات متحد، شاهد کاهش چشمگیر مجازات اعدام است. اولیور پیکاپ در باره تغییر افکار عمومی و دلایل آن تحقیق کرده و می پرسد: آیا این مجازات به زودی ملغی خواهد شد یا خیر؟
به نظر رابرت دانِم، مدیر عامل "مرکز اطلاعات مجازات اعدام" Death Penalty Information Center (DPIC) "آمریکا در بحبوحه تغییری عمیق در زمینۀ مجازات اعدام است." و او در موقعیتی است که به این امر وقوف دارد: وی قبل از قبول پُست فعلی خود در این سازمانِ بیطرف و مورد احترام همگانی در ماه مارس سال ۲۰۱۵ میلادی، به مدت دو دهه یکی از برجسته ترین وکلای تجدید نظر در امر اعدام در ایالت پنسیلوانیا بوده است. و آمار نیز کاملاً گفتۀ او را که مجازات اعدام در آمریکا در حال مرگ تدریجی است تأیید میکند.
سال گذشته، تنها ۲۰ مورد اعدام به اجرا در آمد و فقط ۳۱ حکم اعدام صادر گردید، که از سال ۱۹۹۱ و سال ۱۹۷۳ تا کنون، به ترتیب پایین ترین ارقام هستند. دانِم به [وبسایت] راکونتور میگوید "ما شاهد کاهش چشمگیر مجازات اعدام هستیم، و این یک روند کاهشی دراز مدت است" و این گویای این امر است که با وجود ۲۹۰۲ نفری که در انتظار اعدام به سر میبرند، در آخرین شمارش (انجام شده در آخر ماه اکتبر۲۰۱۶)، حال و هوای حاکم این است که رسیدن به الغای این مجازات در سطح کشور هیچ گاه در چهار دهه گذشته تا این حد نزدیک نبوده است.
وی ادامه میدهد "وقتی به نظرخواهیهای همگانی نگاه می کنیم، در می یابیم که حمایت از مجازات اعدام نیز در پایین ترین سطح خود در چهل سال اخیر است. ما شاهد حرکت تاریخی به سمت عبور از مجازات اعدام هستیم."
"وقتی به نظرخواهیهای همگانی نگاه می کنیم، در می یابیم که حمایت از مجازات اعدام نیز در پایین ترین سطح خود در چهل سال اخیر است."
از سال ۱۹۷۳ میلادی (یعنی سال بعد از اینکه دیوان عالی آمریکا قوانین موجود اعدام را مغایر با قانون اساسی اعلام کرد) تا کنون، ۱۴۵۷ فقره اعدام در آمریکا به اجرا در آمده است. با ایالاتی که قوانین اعدام خود را با شتابزدگی بازنویسی کردند، آمار اعدام تا سال ۱۹۹۹ مجدداً افزایش یافت و به ۹۸ [اعدام در سال] رسید، اما در قرن بیست و یکم، این رقم به طور پیوسته و یکنواخت، کاهش یافته است. پنج سال پیش، در سال ۲۰۱۲، ۴۳ اعدام به اجرا در آمد، رقمی که در سال ۲۰۱۳ به ۳۹ فقره، و در سال ۲۰۱۵ به ۲۸ فقره کاهش یافت.
اگرچه از نظر دانِم احتمال زیادی وجود دارد که آمار کل سال ۲۰۱۷ از میزان۲۰ فقره سال گذشته بالاتر برود – تا تاریخ نگارش این متن، ۱۶ فقره اعدام به اجرا در آمده و ۱۱ اعدام دیگر هم برای قبل از پایان سال برنامه ریزی شده است (اگرچه تعلیق برخی احکام و نیز مجوزهای دیگر اعدام، محتمل است) – روند، روشن و مشخص است.
وی در ادامه می گوید "اعدامهای اجرا شده، شاخصی پسینی است، و احکام اعدام، شاخصی پیشینی. ۳۱ حکم اعدامی که سال گذشته صادر شد، کمترین تعداد اعدام در وضعیت امروزی ایالات متحد بوده است. در نظر داشته باشید که در سال ۱۹۹۴، ۳۱۶ حکم اعدام صادر شد، یعنی۱۰ برابر رقم سال ۲۰۱۶. پس بنابراین، کاهش قابل توجهی داشته است."
در حال حاضر ۱۹ ایالت آمریکا مجازات اعدام را ملغی کرده اند، و از این میان، شش ایالت از سال ۲۰۰۷ . این مجازات در ۳۱ ایالت هنوز وجود دارد، اگرچه از این میان، در ۱۱ ایالت – کالیفرنیا، کولورادو، کانزاس، مونتانا، نبراسکا، نوادا، نیوهمپشایر، نورث کارولینا، اورگون، پنسیلوانیا، و وایومینگ – دست کم ده سال است که هیچ اعدامی صورت نگرفته است.
حالا چرا؟
عوامل بسیاری برای این تغییر تفکر پیرامون مجازات اعدام وجود دارد و تحولاتی که در موضوع تست دی اِن اِی (که از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی میسر گردید) به وجود آمد، عاملی کلیدی است. تحقیقات DPIC تاکید می کند که از سال ۱۹۷۳ تا کنون، ۱۵۹ زندانی منتظر اعدام، تبرئه شده اند که ۲۰ مورد به یُمن ادله به دست آمده از طریق تِست دی اِن اِی بوده است.
نیک یاریس، یکی از موکلین سابق دانِم که به جرم تجاوز و قتل به مرگ محکوم شده بود، از پیشرفتهای علمی در این زمینه، بهره مند گردید. وی پس از سپری کردن ۲۲ سال در انتظار اعدام بودن، انتظاری بیرحمانه و فجیع که اکثر آن در حبس انفرادی گذشت، سرانجام در سال ۲۰۰۴ آزاد شد و اکنون در بریتانیا زندگی می کند. دانِم به خاطر می آورد: "با توجه به ادله ای که ارائه شد، اکثر افراد فکر می کردند مجرم بودن نیک در پرونده ای که علیه وی تشکیل شده، [چنان مسلم است که] اصلاً نیازی به فکر کردن ندارد."
"متاسفانه از بخت بد، نیک دارای همان نوع خون قاتل بود، و چهار شاهد هم ادعا کرده بودند شخصی با مشخصات نیک را در مرکز خریدی که قربانی از آن ربوده شده، دیده اند. در واقع، اکثریت هیئت ژوری هم قاعدتاً باید او را مجرم میشناخت."
"دی اِن اِی نه تنها ثابت کرد که کار، کار نیک نبوده، بلکه همچنین نشان داد بقیه ادله هم اشتباه بوده است. و این، همان اشتباهی است که ما در پرونده پشت پرونده، مشاهده کرده ایم. تست دی اِن اِی، اطمینان داشتن به این را که دیگر انواع ادله و شواهد قابل اعتماد هستند از بین می برد."
یکی از دیگر عللی که مجازات اعدام، حامیان خود را از دست می دهد، هزینه های سرسام آور و نجومیِ ادامه دادن به اعمال این مجازات است. دانِم میگوید که مجازات اعدام به طور متوسط "سالانه ۲۳ میلیون دلار بیشتر برای یک ایالت هزینه دارد تا آن نظام قضایی که فاقد این مجازات است؛ و در ایالاتی همچون کالیفرنیا، این هزینه تا بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در سال هم میرسد."
همچنین، به نظر می رسد مجازات اعدام، قاتلان بالقوه را منصرف نمیکند. دانِم خاطر نشان می سازد: "واقعیت این است که هیچ گونه مدرکی دال بر اینکه اعدام، اقدامی بازدارنده است، وجود ندارد. در عمل، آمار قتل در ایالاتی که مجازات اعدام را دارند، به طور متوسط بالاتر از ایالاتی است که فاقد این مجازات هستند."
"واقعیت این است که هیچ گونه مدرکی دال بر اینکه اعدام، اقدامی بازدارنده است، وجود ندارد. در عمل، آمار قتل در ایالاتی که مجازات اعدام را دارند، به طور متوسط بالاتر از ایالاتی است که فاقد این مجازات هستند."
آلبر کامو، فیلسوف فرانسوی، در مقاله ای تحت عنوان تعمقاتی در باره گیوتین که در سال ۱۹۵۷ میلادی انتشار یافت نوشت: "قرن ها است که مجازات اعدام، اغلب با فوت و فنهایی بیرحمانه و خشن، سعی کرده از ارتکاب جرم و جنایت جلوگیری کند؛ با این حال، جرم و جنایت همچنان پا برجاست. چرا؟ برای اینکه غریزههایی که در انسان سر جنگ با یکدیگر دارند، نیروهایی نیستند که آن گونه که قانون ادعا می کند، مدام در وضعیت تعادل باشند."
راب فری یِر، یکی از پژوهشگران سازمان عفو بین الملل در آمریکا، با این برداشت موافق است و به "راکونتور" میگوید: "استدلال مبتنی بر بازدارندگیِ [مجازات اعدام] عمدتاً در آمریکا بی اعتبار شده، و در نتیجه، آنچه برای توجیه اصلی این مجازات باقی مانده، تنبیه و از توان انداختن یا خنثی کردن [مجرم] است."
فری یِر از قول قاضی دیوان عالی آمریکا، جان پل استیونز، در سال ۲۰۰۸ میلادی – زمانی که قاضی ارشد دیوان عالی بود – نقل میکند : "علیرغم ۳۰ سال تحقیق میدانی در زمینه مجازات اعدام، هیچ گونه مدرک موثق آماری دردست نیست دال بر اینکه این مجازات... برای مجرمان بالقوه بازدارنده است. منطقِ به مجازات رساندن است که بخش عمدۀ این اشتیاق بازمانده برای اعدام را زنده نگه میدارد."
قاضی استیونز به پژوهشی اشاره کرد که به موجب آن، ۳۷ در صد از حامیان مجازات اعدام، اصل توراتی "چشم در برابر چشم" را به عنوان دلیل این پشتیبانی مطرح میکردند، و ۱۳ درصد نیز گفته بودند "این مجرمان سزاوارهمین اند."
فری یِر در ادامه میگوید: "از نظر سازمان عفو بین الملل، مجازات اعدام، دو اصل بنیادین حقوق بشر را نقض میکند: حق حیات و حق مصونیت از شکنجه. اعلامیه جهانی حقوق بشر که توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ میلادی تصویب گردیده، این دو حق را تضمین میکند. هیچ استدلالی نیست که بتواند مجازات اعدام را با اصول بنیادین حقوق بشر و شأن و حیثیت آدمی سازگار کند. در جهانی که اعدام، به گونه ای فزاینده، برچیده میشود، توجیه کردن این مجازاتِ ناهنگام برای کشورهایی که آن را اِعمال میکنند، بیش از پیش دشوارتر میشود."
کلایو استافورد اسمیت، وکیل بریتانیایی نیز که زندگی خود را وقف مبارزه با مجازات اعدام نموده و آن را "نمایشی کاملاً مضحک" مینامد، با سخن یاد شده همعقیده است. او به راکونتور می گوید: "من وقتی ۱۸ سال داشتم به آمریکا رفتم تا به مجازات اعدام که ذهن مرا در مدرسه کاملاً به خود مشغول کرده بود، پایان دهم." استافورد اسمیت پس از پایان تحصیل حقوق در دانشگاه کلمبیای نیویورک، به دلیل شور و سرسختی که در جریان محاکمههای مربوط به اعدام از خود نشان می داد، شهرت یافت. او می گوید: "من وکالت بیش از ۳۰۰ زندانی را در آمریکا به عهده داشتم و ما توانستیم در ۹۸ در صد از آن موارد، از مجازات اعدام، جلوگیری کنیم." استافورد اسمیت به طرزی باورنکردنی تعداد انگشت شماری از پرونده ها را به دیوان عالی آمریکا رسانده و در هر پنج پرونده، موفق بوده است. در سال ۱۹۹۹ ، او سازمانی به نام Reprieve ("تعلیقِ [اعدام]") با همکاری ۳۷ نفر در لندن تاسیس کرد – که افرادی همچون ویویان وستوود، مارتا لین فاکس، جان اسنو، و آلن بِنِت، از جمله حامیان آن اند – که خدمات حقوقی و کمکهای رایگان تحقیقاتیِ به برخی از آسیب پذیرترین افراد در جهان ارائه میکند. یک سال پس از آن، وی موفق گردید نشان امپراتوری بریتانیا را "به دلیل ارائه خدمات بشردوستانه در زمینه حقوق" دریافت کند. او در نهایت فروتنی میگوید که ارزشمندترین جایزه یا تعریف و تمجید برای او گرفتن "حکم برائتِ فردی است که استحقاق آن را دارد".
واقعیت
استافورد اسمیت شاهد مرگ نیم دوجین از موکلانش در "اتاق اعدام" بوده است؛ جای تعجب ندارد که هر شش اعدام، از لحاظ روحی بر او تاثیر گذاشته و با وی مانده اند – از همه بیشتر، اعدام نیک اینگرامِ ۳۱ ساله نیمه بریتانیایی در ماه آوریل سال ۱۹۹۹ با صندلی الکتریکی است. استافورد اسمیت به یاد میآورد: "من از لحاظ روحی و احساسی به نیک نزدیک بودم چون ۱۰ سال موکل من بود. او به طرز بسیار وحشیانه ای با جریان برق کشته شد. اگر همین الان هم چشم هایم را ببندم، هنوز می توانم تصویر سیاه و سفید او را که در صندلی الکتریکی شکنجه می شد، مجسم کنم. من پس از این ضربه روحی، از نوعی پریشانی خفیف استرس رنج میبرم.
مورد دیگر، لَری لانچار بود که از اختلال دو قطبی (افسردگی - شیدایی) رنج میبرد و او هم نهایتاً با صندلی الکتریکی در ماه نوامبر سال ۱۹۹۶ میلادی، اعدام شد. استافورد اسمیت میگوید: "ما چهار مرتبه موفق شدیم به فاصله کمتر از ۴۰ دقیقه پیش از اعدام، کشتن او را به تعلیق در بیاوریم، و بار چهارم، فقط ۵۸ ثانیه به اعدام باقی مانده بود. او با سر تراشیده آنجا نشسته و منتظر بود دست و پایش در صندلی الکتریکی بسته شود.
"هر وقت لَری افسرده میشد، ایالت جورجیا با تمام گشاده دستی، از دادن دارو به وی خودداری میکرد. آنها میخواستند لری از ارائه درخواست تجدید نظر منصرف شود تا اعدام گردد، و به این شکل با اعدام خودکشی کند. زندگی تیره بختانهای داشت؛ این اواخر مسیحی شد، خیلی صادقانه و بی ریا. فکر میکرد به جای بهتری میرود، با من خیلی با محبت رفتار میکرد؛ و کاملاً آرامش داشت. وقتی مامور اعدام از او پرسید که آخرین صحبتش چیست، لری سخن مسیح را در آستانه مصلوب شدن تکرار کرد: "خداوندا، آنها را ببخشای چون نمیدانند چه میکنند." این واقعاً اعصاب همه را خرد کرد، و لری با شادی تمام از مرگی پر پیچ و خم گذر کرد. شگفت اینکه، این یکی از مثبتترین تجربهها در زندگی من بود."
استافورد اسمیت به اعدام معروف جِسی تافِرو در سال ۱۹۹۰ اشاره می کند که طی آن صندلی الکتریکی (مدل قدیم) نقص فنی پیدا کرد. یکی از اعضای گروه اعدام، به جای اسفنج دریایی که قابلیت هدایت الکتریکی بیشتری دارد، به اشتباه از اسفنج صنعتی استفاده کرده بود. آتشی به ارتفاع ۲۵ سانتیمتر از سر تافِرو زبانه میکشید و اعدام، هفت دقیقه عذاب آور طول کشید. زندانیان میگفتند چندین روز پس از اعدام، هنوز بوی گوشت سوخته به مشامشان میرسید.
استافورد اسمیت در باره صندلی الکتزیکی می گوید: "مطلقاً وحشتناک است." در مقایسه با اعدام از طریق تزریق داروهای مرگبار که از سال ۱۹۷۶ میلادی، ۱۲۸۲ بار اِعمال شده (شیوه ای که این اواخر، به علت استفاده از داروهای تاریخ مصرف گذشته که کارآیی ندارند، مورد بررسی موشکافانه و انتقاد شدید قرار گرفته)، صندلی الکتریکی ۱۵۸ مرتبه مورد استفاده قرار گرفته است.
برای نمونه، رونالد فیلیپس، متجاوز جنسی و قاتل کودک، به علت الزامهای حقوقی اعدام از طریق دارو، شش بار از اعدام جست، اگرچه بالاخره در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۹۶ ستاره اقبالش افول کرد. او از طریق تزریق مخلوط سه دارو کشته شد و نخستین فردی بود که پس از اعدام دنیس مگوایر در ژانویه ۲۰۱۴ (که مرگش ۲۶ دقیقه به طول انجامید) اعدام شد.
"من تا کنون در هیچ کجا هیچ قتلی ندیده ام که با این شکنجه ای که دولت در مورد این افراد اِعمال می کند برابری کند، به خصوص اگر سال ها سوء رفتار قبل از اعدام هم در نظر گرفته شود.
"من تا کنون در هیچ کجا هیچ قتلی ندیده ام که با این شکنجه ای که دولت در مورد این افراد اِعمال می کند برابری کند، به خصوص اگر سال ها سوء رفتار قبل از اعدام هم در نظر گرفته شود."
همیشه هم، صرف نظر از شیوه اعدام، در نیمههای شب این کار را انجام میدهند،. برای اینکه مردم از کل این فرآیند احساس شرم میکنند. از محل بیرون می آیید و به ستاره ها نگاه می کنید و از خود می پرسید: "آیا شکنجه دادن آن فرد تا اینکه بمیرد، به یک باره جهان را بهبود بخشید؟" پاسخ این سوال خیلی بدیهی است.
مشکل این قضیه کلاً این است که هیچ کسی که از اندکی درک و حساسیت برخوردار است، نمی خواهد درگیر این ماجرا شود. سوگند بقراطی پزشکان، آنها را از مشارکت منع می کند، و شرکت های داروسازی مایل نیستند داروهاشان، آدم بکشد. این است که شما می مانید و افرادی که بیش از اندازه [به اجرای حکم اعدام] اشتیاق دارند؛ تعلیمشان هم بدهید، نمیتوانند حتی یک رگ را در دست طرف پیدا کنند و همیشه خراب میکنند و افتضاح به بار میآورند."
دانِم از مرکز DPIC که موافق این نظر است میگوید: "آمریکایی ها تصور می کردند که مجازات اعدام به انسانی ترین شکل ممکن انجام میگیرد، اما اعدامهای ناکارو سر هم بندی شده چند سال اخیر، این برداشت را مردود کرد. مهیب و مشمئز کننده بودن آن اعدام ها باعث شده آمریکایی ها نسبت به مجازات مرگ حتی وسواسی تر باشند، چرا که شیوه اعدامی که از آن طرفداری می کنند، در دنیای واقعیتها وجود خارجی ندارد."
دانِم معتقد است "تبعیض نژادی" در اِعمال مجازات اعدام، یکی دیگر از مسائل ناراحت کننده در باره این مجازات است و علتش این است که هر ایالتی مختار است هر جور که صلاح می داند، آن را به اجرا در آورد. وی خاطر نشان می سازد که در حدود ۸۰ در صد از اعدام ها از سال ۱۹۷۳ تا کنون، در ایالات جنوبی صورت گرفته است.
در پاسخ به چرایی این امر، استافورد اسمیت می گوید: "این امتداد نژاد پرستی و روش کنترل است. به زندانیانِ در انتظار اعدام نگاه کنید: ۴۲ در صد آنها سیاهپوست اند، در صورتی که تنها ۱۳ در صد جمعیت آمریکا سیاه اند. همچنین نگاه کنید به احتمال محکوم شدن به اعدام به جرم قتل سفیدپوست و نه سیاه پوست؛ اگر سیاهپوست سفیدپوست را بکشد، احتمال اینکه به اعدام محکوم شود ۴۴ بار بیشتر است تا اگر قضیه به عکس باشد. این واقعیت، بیانگر کل مسئله است."
تایچین پرایورِ سیاهپوست که در تاریخ ۲۶ ژوئیه به جرم قتل فروشنده مواد در سال ۲۰۰۴ اعدام شد، پانصد و چهل و سومین نفری بود که فقط از سال ۱۹۷۶ به بعد، در ایالت تگزاس، اعدام شدند. او در آخرین سخنان خود، از کورِتا اسکات کینگ، همسر مارتین لوتر کینگ که یکی از بازیگران کلیدی جنبش حقوق مدنی آمریکا در دهه ۱۹۶۰ میلادی بود، نقل کرد و قبل از اینکه داروهای مرگبار را به وی تزریق کنند گفت: "عدالت هرگز از طریق ستاندن جان انسان، پیشرفت نکرده است."
آیا مجازات اعدام به زودی ملغی خواهد شد؟
مارک هایدن، هماهنگ کننده پشتیبانی ملی در سازمان "محافظه کارانِ نگران مجازات اعدام" Conservatives Concerned about the Death Penalty (CCATDP) که در سال ۲۰۱۳ تاسیس شده معتقد است که مجازات اعدام به زودی ملغی خواهد شد. او به راکونتور میگوید: "من فکر نمیکنم هیچ استدلال متقاعد کننده ای برای حفظ نظام کنونی مجازات اعدام وجود داشته باشد. این سیستم به طرز خطرناکی ناقص است. اکثر آمریکایی ها نمی پذیرند که برای اعدام مجرمان برخی افراد بیگناه نیز کشته شوند. این گونه صدمات جانبی و ناخواسته به هیچ وجه قابل قبول نیست.
هرچه آمریکاییان بیشتری با ناکاری مجازات اعدام روبرو می شوند، از قبیل خطری که متوجه افراد بیگناه است، هزینه مالی بالا، ناکارایی در حفاظت از جامعه، و آسیبی که به خانواده های قربانیان وارد میشود، این همه رسیدن به لغو اعدام نزدیک و نزدیک تر میشود."
"هرچه آمریکاییان بیشتری با ناکاری مجازات اعدام روبرو می شوند، از قبیل خطری که متوجه افراد بیگناه است، هزینه مالی بالا، ناکارایی در حفاظت از جامعه، و آسیبی که به خانواده های قربانیان وارد میشود، این همه رسیدن به لغو اعدام نزدیک و نزدیک تر میشود."
استافورد اسمیتِ ۵۸ ساله به اندازه کافی شجاعت آن را دارد که الغای مجازات اعدام را در زمان حیات خود، پیش گویی کند. او میگوید: "حتی کسانی که از مجازات اعدام حمایت می کنند، عمیقاً مردد اند؛ آنها نیک می دانند که استدلال مبتنی بر این که [این مجازات بالاخره] نکات مثبتی هم دارد، مسخره است، و هر روز بیش از پیش به این امر پی میبرند."
دانِم که تأکید دارد در ریاست جمهوری دونالد ترامپ، آن گونه که برخی پیش بینی می کردند، مجازات اعدام دوباره سر بلند میکند، حاضر نیست از پیش زمانی را برای الغای آن مشخص کند، امری که با توجه به موقعیتش به عنوان مدیر اجرایی DPIC قابل درک است. اما وی اضافه میکند: "ما اکنون دارای تجربهای چهل ساله هستیم که نشان میدهد تعمیراتی که دادگاههای آمریکا در"دستگاه مرگ" کرد – عبارتی که قاضی فقید، هری بلکمن به کار برد – خودسرانه بودن اعدام را تا دهه ۷۰ میلادی که دیوان عالی آمریکا مجازات اعدام را مغایر با قانون اساسی شناخت، وجود داشت از بین نبرده است.
مردم دلایل بیگناهی را به چشم دیده اند: در آمریکا، از سال ۱۹۷۳ میلادی تا به امروز، ۱۵۹ نفر که به اشتباه مجرم شناخته شده و به مرگ محکوم شده بودند، بیگناه بودند و آزاد شدند. [پس مجازات اعدام] خودسرانه و تبعیض آمیز است؛ بازدارنده نیست، جامعه را امن تر نمیکند، و برای خانواده قربانیان هم آرامش خاطر به ارمغان نمیآورد.
تمام این ها مؤید این است که [مجازات اعدام] سیاستی شکست خورده است. توجیه اصلی، این است که برای برخی جرایم، تنها مجازاتی است که میتوان پذیرفت، اما تعداد فزاینده ای از آمریکاییان از این موضع فاصله می گیرند چون، خیلی ساده، به آن اعتقادی ندارند."