دادخواهی از زندان: نامه سرگشاده و شکواییه مریم اکبری منفرد
آنچه بر من و خانواده ام در این چنددهه گذشت
چهار اعدام، دو زندانی و همه رنجهای خانواده ام
حکومتهای خودکامه و توتالیتر، هیچ موجودی را که قد بکشد و گمان همسفری با او را در ذهن مردم تداعی کند، بر نمیتابد. در چنین حکومتهایی شکنجه فیزیکی و روانی از ابزارهای اصلی سرکوب است و ناظران آگاه انتظار ندارند که متهمین در دادگاهها آزادانه از خود دفاع کنند. البته اصلاً اگر دادگاهی در میان باشد. دادگاههایی غیرعلنی که متهمان را برای گرفتن اعتراف زیر فشار میگذارند و یا وکلا را به جرم دفاع از موکلان خود، مجرم اعلام میکنند.
گذشته، گذشته است. اما اندیشه ما در باره رخدادهای گذشته و تلاش برای تبیین و تحلیل آن چه بر ما و ملت ما رفته، به ما بصیرت و توش توان کافی در برخورد با مسائل امروز را میدهد. اختفای اسناد، خاک پاشیدن به چشم نظاره گران این مرز و بوم، راه را بر روشنایی فروبستن است. در این برهه از تاریخ میهنمان، که در اقصا نقاط جهان، افشای جنایت و پرده انداختن از ظلم دهه ۶۰، به ویژه قتل عام زندانیان در تابستان سال ۶۷، یکی از مطالبات عمومی فعالین اجتماعی و سیاسی شده است؛ اینجانب مریم اکبری منفرد، نیز، به عنوان یکی از بازماندگان خانوادهی تنی چند از قربانیان آن دوران تاریک، یکی از شاکیان این پرونده هستم و خواستار روشن شدن زوایای پیدا و پنهان مرگ خواهر و برادران خودهستم، چرا که معتقدم کشف حقیقت و روشن شدن زوایای آن دوران، مانع از تکرار چنین حوادثی در آینده خواهد شد.
بسیاری از آنان که در سال ۶۷ اعدام شدند، از جمله خواهر و برادر من، قبلاً محاکمه و به تحمل حبس محکوم شده بودند. آن هم در دادگاههایی که فرایند قانونی آن طی نشده بود و گاه به چند دقیقه ختم میشد. جرم اغلب آنها حداکثر پخش و یا خواندن روزنامه و یا شرکت در تظاهرات بود.
اما داستان آنچه بر من و خانوادهام در این سه دهه و اندی گذشت: سه برادر و یک خواهرم در دهه ۶۰، در زندان اعدام شدند. برادر کوچکترم، عبدالرضا اکبری منفرد، در سال ۵۹ و در حالیکه دانش آموز بود و فقط ۱۷ سال داشت، بازداشت شد. جرمش پخش نشریه مجاهد بود. او سه سال تمام در سلولهای انفرادی زندان گوهر دشت – رجایی شهر – به سر برد و با وجود این که در دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس محکوم شده بود، تا سال ۶۷ در زندان نگه داشته شد و سرانجام در مرداد همان سال، با جمع کثیری از زندانیان، به شهادت رسید.
علیرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، در ۱۷ شهریور سال ۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال در زندان اعدام شد. تمام فرایند دستگیری، محاکمه و اجرای حکم او، در ۱۰ روز طی شد. در مراسم شب هفت او، ماموران به خانه ما حمله کردند و تعدادی از مهمانان را دستگیر و به زندان اوین و کمیته مشترک منتقل کردند. در میان دستگیر شدگان، مادر و خواهرم، رقیه اکبری منفرد حضور داشتند. مادرم پس از پنج ماه از زندان آزاد شد. اما خواهرم، که از سوی دادگاه به هشت سال زندان محکوم شده بود، در مرداد سال ۶۷ و در حالیکه در حال گذراندن سالهای پایانی دوران محکومیتش بود، اعدام شد.
غلامرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، نیز در سال ۶۲ دستگیر شد و در سال ۶۴ و زیر شکنجه به شهادت رسید. مادرم، گرجی بشیری پور، که در دهه چهارم زندگی خود بود، بر اثر فشارهای روحی ناشی از این صدمات، به ویژه اعدام خواهرم، رقیه، که دختری خردسال داشت، دارفانی را وداع گفت.
پدرم، علی اوسط اکبری منفرد، در سال ۸۴، پس از سالها تحمل رنج فرزندانش در زندانها و اعدام آنها، ناامید از دیدار تعداد دیگری از فرزندانش که در اشرف بودند و دیدار با آنها جرم محسوب میشد، به جهان باقی شتافت. در حال حاضر تعدادی از اعضای خانوادهام – برادر، خواهر و بردار زاده و خواهر زاده- در آلبانی هستند و سالها است امکان دیدار با آنها را نداریم. ضمن این که خودم هم اکنون در زندان اوین، در هشتیمن سال دوران محکومیت ۱۵ سالهام هستم و برادر دیگرم، رضا اکبری منفرد، ۶۳ ساله، در زندان رجایی شهر محکومیت ۱۷ ساله خود را طی میکند.
من در این سالها، رنجهای بسیاری کشیدهام.اما همچنان خواهر و برادرهایم که جانشان را از دست دادند، ستارههای عشق و امید در زندگیام هستند و قدرت تحمل رنجها وسختیها را از آنها آموختهام.
پس از این همه سال، همچنان آزادیخواهان و معترضان را در کشورم در بند میکشند و ما خانوادههای قربانیان دهه ۶۰، در این سالها تحت فشارهای شدید بوده و هستیم وگویا این روال ادامه خواهد داشت. فشاری که بر ما و خانوادههای ما رفته، اکنون به فرزندانمان وارد میشود و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است. برخی از خانوادهها پس از تحمل این همه رنج از هم پاشیده شدهاند و بسیاری دچار انواع بیماریهای جسمی و روحی گشتهاند. برخی مجبور به مهاجرت از کشور شدند و بسیاری در کنج خلوت خود به سر میبرند. بازداشت عزیزانمان شبیه آدم ربایی بود. نه از زمان محاکمه آنها اطلاع داشتیم و نه از محل نگه داریشان. بعد از اعدام هم، نه تنها وصیت نامههایشان را به ما ندادند، بلکه از تحویل جنازههایشان به خانواده خوداری کرده و محل دفنشان را نیز مخفی نگاه داشتند. حتی اجازه ندادند که در این سالها، در سوگ عزیزانمان به عزاداری بنشینیم. تهدیدمان کردن و گورستانی بی نام و نشان که محل دفن آنها است، را بر ما بستند. زمانی گورستان خاوران را ما بربستند و زمانی دیگر گورهای عزیزانمان را زیر و رو کردند و سنگ قبرهایشان را شکستند.
ما خانوادههای قربانیان دهه ۶۰ همچنان تحت فشار هستیم و اکنون که این نامه را مینویسم، نمیدانم پس از انتشارش، چه سرنوشتی در انتظارم است. ولی با علم به همه عواقب احتمالی آن، خواهان روشن شدن چگونگی قتل عام زندانیان سال ۶۷، به ویژه خواهر و برادرم هستم.
من مریم اکبری منفرد، از دیگر خانوادههای قربانیان و بازماندگان آنها، درخواست میکنم، همچون من خواستار موارد زیر باشند:
۱− پیگیری و محاکمه عوامل اعدامهای دهه ۶۰ و کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷
۲− اعلام اسامی دفن شدگان در گورهای دست جمعی و گورستان خاوران
۳− ارائه و انتشار کیفر خواست محکومان و اعدام شدگان دهه ۶۰
مریم اکبری منفرد – زندان اوین – ۲۵ مهرماه ۱۳۹۵
متن شکایتنامه مریم اکبری منفرد
شکواییه
دادسرای عمومی و انقلاب تهران
احتراما به استحضار میساند در تاریخ نامشخصی در تابستان سال ۱۳۶۷، برادر اینجانب، عبدالرضا اکبری منفرد و خواهر اینجانب، رقیه اکبری منفرد اعدام شدند. هر دو آنها توسط دادگاه انقلاب و بدون حضور وکیل، محاکمه و به حبس محکوم شده بودند. برادر کوچکترم عبدالرضا اکبری منفرد در سن ۱۷ سالگی در سال ۵۹ به دلیل اینکه نشریه مجاهد پخش میکرد دستگیر و به سه سال حبس محکوم شده بود اما با وجود اینکه سالها بود مدت حبس خود را گذرانده بود مقامات قضایی از آزادی او خودداری کرده بودند و در سال ۶۷ اعدام شد.
درمراسم شب هفت برادر دیگرم علیرضا اکبری منفرد که در ۲۸ شهریور سال ۶۰ به اتهام هواداری از مجاهدین اعدام شده بود، ماموران امنیتی به برگزارکنندگان مراسم حمله کردند و حضار از جمله مادر و خواهرم رقیه اکبری منفرد را نیز دستگیر کردند. خواهر اینجانب که مادر یک دختر خردسال بود، به ۸ سال زندان محکوم شد و در سال ۶۷ درحالی که فقط یک سال تا پایان اتمام مدت محکومیتش باقی مانده بود، اعدام شد.
با توجه به اینکه:
۱. قاطبه حقوقدانان معتقدند در صورت اعدام شخص بیگناه به خاطر جهل به قانون توسط قاضی یا قصور یا تقصیر قاضی صادر کننده، رای بررسی و نسبت به کیفیت انتساب قتل به قاضی رای مبنی بر عمد یا غیر عمد بودن اعدام بیگناه، صادر میشود؛
۲. دادنامه شماره ۱۲۲، صادره از شعبه دوم دادگاه عالی انتظامی قضات مورخ ۱۹/۵/۱۳۶۴ در خصوص صدور و اجرای حکم اعدام (رجم) برخلاف موازین شرعی و قانونی، علاوه بر تصریح نسبت به تخلف انتظامی رییس دادگاه، صراحتا برای اولیای دم حق پیگرد کیفری را محفوظ دانسته است؛
۳. قاعده “اعتبار امر مختومبها” که در نظام حقوقی ایران نیز به رسمیت شناخته شده است مقرر میدارد که هیچکس را نمیتوان برای جرمی که به علت اتهام آن به موجب حکم قطعی صادر طبق قانون آیین دادرسی کیفری هر کشوری محکوم یا تبرئه شده است مجدداً مورد تعقیب قرار داد؛
۴. حتی اگر بپذیریم که به دلیل حمله نظامی سازمان مجاهدین در غرب کشور، جمهوری اسلامی و این سازمان در وضعیت جنگ با یکدیگر بودهاند، در اینصورت هواداران این سازمان در زندان، از جمله برادر و خواهر اینجانب، در حکم اسیر جنگی بودهاند. براساس موازین شرعی، کشتن اسیر اهل بغی جایز نیست، مقررات ماده ۳ مقاوله نامه ژنو راجع به معامله با اسرای جنگی که مطابق ماده ۱۰ قانون مدنی جزو قوانین جمهوری اسلامی ایران و لازم الاتباع است نیز در این مورد نقض شده است.
براساس استدلالات مذکور و مستندات موجود به خصوص مذاکرات جلسه مورخ ۲۴/۵/۱۳۶۷ آیت الله منتظری، قائم مقام رهبری و آقایان مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی و سید ابراهیم رییسی، اعدام زندانیان سیاسی از جمله خواهر و برادر اینجانب در سال ۶۷، خلاف قوانین جاری، موازین شرعی و تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی بوده است.
با توجه به اینکه اعلام شکایت در مراجع بین المللی تنها پس از آن ممکن است که به مراجع داخلی شکایت شده باشد؛ و با عنایت به مستندات و مستدلات یادشده، اینجانب خواستار تحقیق پیرامون موضوع اعدام غیرقانونی خواهر و برادر خود و روشن شدن جزییات آن، از جمله مسئولان واقعه مرگ آنان، دریافت کیفرخواست و سایر مدارک پروندههای آنان و رسیدگی کیفری وفق قوانین موضوعه به خصوص اصل ۳۴ قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد میداند میباشم. همچنین با توجه به اینکه نشانی محل دفن آنها هیچگاه به خانواده اعلام نشده است، درخواست روشن شدن چگونگی فوت و محل دفن آنها را نیز دارم.
مریم اکبری منفرد
۲۳ / ۷ / ۹۵
بند زنان زندان اوین
تصویر شکواییه