بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
دموکراسی خواهی دوران انقلاب اسلامی

تحلیلی کوتاه از شعار " حزب، فقط حزب الله"

پرویز اوصیاء
روزنامه آیندگان
۱۶ بهمن ۱۳۵۷
مقاله از روزنامه

آیندگان، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۷، صفحه هشت

این مفهوم ایمانی، در برداشت درست اجتماعی آن، نخست مفهومی انسانی است و سپس مذهبی نقش عمقی و اصلی این شعار در مبارزات نهضت از سویی و مرز کار برد آن از سوی دیگر، به گمان من، به درستی روشن نشده و در نتیجه از هم اکنون زمینه ای برای تنش فکری و اجتماعی فراهم آورده است.

گروه های مذهبی، بخصوص در راه پیمایی ها و تظاهرات خیابانی و حتی گاه سخنرانی های عمومی، تأکید خاص بر این شعار دارند. بسیاری از روشنفکران غیر مذهبی بر این تأکید خرده می گیرند و آن را نشانه ای از روحیه ی "تک حزبی" می شمارند. اما، بیش از آنکه چنین رویه و روحیه ای نفاق یا شقاق گردد، ضرورت دارد که به زمینه و انگیزه این شعار و مرز درست کار برد آن توجه شود :

نهضت کنونی، چنانکه در نوشته ای دیگر کوشیده ام نشان دهم، بی گمان بدون بهره وری از انگیزه های معنوی مذهب و رهبری مذهبی نه در چنین زمان کوتاهی از کمون صامت به غلیان انقلابی می رسید و نه چنین گسترش می یافت.

شعار های مردمی بسیار، برخی ساخته ی حوادث روز و برخی برخاسته از سنت های ریشه دار، از منابع سرشار تحلیل حرکت کنونی است که در آینده باید بدان پرداخت. شعار "حزب، فقط حزب الله" از شعار های ریشه دار اسلامی است.

این انگیزه ی مذهبی، با واکنشی سیاسی در ضمیر اجتماعی نیز همراه بوده است: در درون مردم، شاید نادانسته، این اندیشه می گذرد که اگر در دوره ی شاه نظام یک حزبی "رستاخیز" شبانه به دستور وی نظام رسمی تحزب در کشور و حکومت گشت، حزب دیگری از همان زمان در اعماق پنهان دل مردم جای داشت که اکنون می تواند آشکارا رایت بلند خود را بر افرازد: "حزب الله" در برابر "رستاخیز شاه" ... یک حزب در برابریک حزب، اما، ببین! تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟! سلاحی از صلاح در برابر سلاحی از صلاح، حربه های همانند، اما حربه ای برنده در برابر حربه ای شکننده- که مردم کوچه و بازار، برای تحکیم صفوف خود در برابر نظام، بیان تقدس حرکت خود و اعتلای روح جنگ آوری، آن را چنان به جان نزدیک یافتند که جان باختن در قیام را آسان می ساخت

این انگیزه ها، قدرت نفوذی عمیقی به این شعار داده است و می دهد که معنایی عام دارد : پایمردی در راه حق و حقیقت- و از این روست که این مفهوم ایمانی، در برداشت درست اجتماعی آن، نخست مفهومی انسانی است و سپس مذهبی، و از همین روست که به هنگام یورش زور و شلیک گلوله در تظاهرات خیابانی، نه فرد مذهبی به لزوم حزب واحد می اندیشد و نه غیر مذهبی به ضرورت آزادی احزاب: هنگامی که رگبار مرگ می بارد، هیچکس، اگر چه گیریم که درست لحظه پیش در گیر جدلی تند بر سر این مفاهیم بوده، از خصم بحث خود نمی پرسد که آیا هنوز به حزب واحد معتقد است یا به آزادی احزاب متعدد: همه آن می کنند که عاطفه انقلابی آن لحظه می طلبد: یکدیگر را یاری می دهند که پس بنشینند تا دوباره پیش آیند، پای به پای هم پناه در خانه ای می جویند که مردم دیگر، همانند اینان، بی پرسش در آن را به روی همه باز گذاشته اند تا به درون آیند و باز در آیند، بازو در بازوی یکدیگر زنجیر واری می سازند تا صف از هم نگسلد، سینه به سینه برهنه می ایستند و شهادت را می پذیرند ... سر مجروحی را به دامان می گیرند تا به درمان برسانند، تن شهیدی را بر دوش میکشند و "الله اکبر" گویان به گورستان میبرند تا خونش لایه های روح انقلابی را ساروج دیگری گردد ... خواه آن زخمی یا کشته، یا یاران دست گشاده و باز مانده ی آنان، اعتقاد عمیق به حزب واحد داشته باشند یا به آزادی احزاب- انسانی است در کنار انسان دیگر، با ایمانی مشترک : ایستادگی در برابر ظلم ...

توده، اما، از سوی دیگر، این انگیزه های پنهان ضمیر اجتماعی را در نمی یابد و در وجدان آگاه خویش، بهنگام تظاهر و بحث، این شعار را چنان می گیرد که یعنی جایی برای بیان عقیده ای دیگر نیست. ازاین برداشت آگاهانه و تعصب آمیز است که مبارزان غیر مذهبی احساس می کنند بار دیگر در تنگنای فشار سیاسی، منتهی این بار در فضای اجتماعی، در گیر شده اند.

پا فشاری بر سر این معنا در میان گروه های قشری، که در برابر معنای پیشین صرفا جنبه ی مسلکی دارد و حاکی از تقید تعبدی و انحصاری به روش تک حزبی در نظام دنیوی است، در عمل این احساس را تقویت خواهد کرد که گذشته از واکنش در برابر نظام پیشین، این خودکشی برای نظام آتی خواهد بود- و اگر چنین شود، آن گاه میتوان گفت که رویه و روحیه عوض نمیشود و تنها حزبی واحد جای حزب واحد دیگر را میگیرد و خواست مشترک مردم برای تحصیل آزادی بی نتیجه میماند. خوشبختانه، سطوح بالای زعامت نهضت در ایام اخیر چندین بار به آزادی بیان و عقیده تصریح کرده ونشان داده اند که رویه اصولی مبتنی بر رعایت آزادی است- و بنابراین باید از هم اکنون برای ساخت روحیه ای هماهنگ با این رویه کوشید.

با این همه، به علت تفاوت سطوح فرهنگی و فقدان زمینه سلوک سیاسی، از سویی باید روشنفکران مذهبی، در رعایت و اجرای دستورهای رهبری، با توضیح مسئله و توجیه عامه و با گروه های قشری، روشن سازند که طرح این شعار به معنای محدود کردن آزادی گروه های عقیدتی دیگر نیست تا در عمل محیط مردمی آماده پذیرش و اجرای آن گردد. و از سوی دیگر، روشنفکران غیر مذهبی باید، هنگامی که این شعار در مرحله ی مبارزه با تأکید توسط توده ی عام به کار گرفته می شود، به کار آیندی آن در پیش برد مبارزه در برابر دستگاه توجه خاص کنند و با شکیبایی از در گیری بپرهیزند.

بنابراین، طرح این شعار مذهبی و ایمانی عام را نباید به معنای انحصار حزب واحد سیاسی خاص شمرد و یا به کار برد.