بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
قربانیان و شاهدان

مادر امید کوکبی: جرم پسرم جواب رد به نهادهای نظامی و امنیتی است

صفربی بی حق نظری/مصاحبه با تارنمای جرس
جرس
۲۸ تیر ۱۳۹۲
مصاحبه

سه سال پیش یعنی در سال ۸۹ زمانی که امید کوکبی،دانشجوی دوره فوق دکترا رشته فیزیک هسته‌ای در دانشگاه تگزاس آمریکا به ایران بازگشت تا با خانواده خود دیدار کند زیر نظر دستگاه های امنیتی قرار گرفت. او به هنگام خروج از ایران بازداشت شد و حالا بیش از سه سال است که وی در زندان اوین به سر می برد.

دکتر امید کوکبی، نخبه ایرانی ۳۱ ساله، در تاریخ ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۹ در فرودگاه امام خمینی هنگام ترک کشور بازداشت شد. پس از بازداشت تا مدت ها در انفرادی بود و خانواده و وکیلش امکان تماسی با او را نداشتند. او که فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است دوره دکتری خود را در بارسلون به اتمام رساند و برای تکمیل تحصیلاتش به دانشگاه تگزاس دعوت شده بود.

در دوران تحصیل، چندین بار از طرف نهادهای نظامی و امنیتی دعوت به همکاری شد و از وی خواستند که با پروژه‌های مورد نظر آن‌ها همکاری کند که از طرف او پذیرفته نشد.

این نخبه ی جوان که می خواست در دانشگاه فعال باشد، در پاسخ به اینگونه دعوت‌ها اعلام کرده که من تمایلی به ورود به پروژه‌های طبقه بندی شده ندارم و می خواهم فعالیت‌های علمی خود را در دانشگاه ادامه دهم و در دانشگاه هم می‌توانم سرمایه علمی خود را در اختیار پژوهشگران شما قرار دهم، که نهایتا این عدم تمایل وی به همکاری به بازداشت وی منجر شد و پافشاری او در عدم پذیرش این پیشنهادات که حتی در دوران بازداشت نیز مطرح شده بود، به صدور حکم ۱۰سال برای او انجامید.

صفربی بی حق نظری، مادر امید کوکبی با اظهار تاسف از این که فرزندش به جای بودن در فضای آکادمیک باید روزهایش را زندان سپری کند می گوید: امید دلایلی منطقی برای عدم همکاری داشت. او شرایط خودش را برای همکاری مناسب نمی دید؛ اول از همه برنامه‌ای مفصل برای خود چیده بود که بارها برایم تعریف کرده بود. او می‌خواست تحصیلات و تحقیقاتش را برای کسب تجربه‌ای کامل در زمینه‌ی لیزرهای پرقدرت به بهترین نحو تکمیل کند. این کار مستلزم حضور دائم در دانشگاه‌های خارج از کشور تا پایان تحصیلات و دوری از هر گونه همکاری داخلی بود که بیشتر به مسائل امنیتی حضور او در خارج از کشور باز می‌گشت.

او در ادامه توضیح می دهد: با توجه به شرایطی که امید دارد متاسفانه نمی تواند در مورد فشار امنیتی به ما توضیحی بدهد ولی هر بار تاکید می کند که به علت تهدیدهای امنیتی هیچ ارتباطی در رابطه با موضوع او با کسی یا نهاد داخلی یا خارجی نداشته باشیم. او هر بار این را به ما گوشزد می کند.

پیش از این یکبار امید کوکبی نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه نوشته و در آن از نحوه بازداشت غیرقانونی اش تا مراحل بازجویی و اعتراف اجباری تحت فشار گفته بود. امید کوکبی در خصوص بازداشتش نوشته بود: در فرودگاه با اتهام شوک آور اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی کشور بازداشت شدم و ۳۶ روز در انفرادی بودم.

او نوشت که “کل فرآیند بازداشت، اتهام زنی و بازجویی” را غیرقانونی می داند و در نتیجه اقرارهایی که از او گرفته شده اعتباری ندارند. امید کوکبی در این نامه نوشته است: « بازجویان که در هنگام نوشتن مطالب را سطر به سطر از دستم گرفته و می خواندند، بارها جواب های نوشته شده من را با خشم و تهدید و فریاد کنار گذاشته و با در اختیار گذشتن برگه ای دیگر اجبار می کردند که مجددا آنچه را که آنها می گویند و نظر و برداشت آنهاست بنویسم که صدافسوس من نیز چنین می کردم.»

صفربی بی حق نظری که ۳۰ ماه است تنها می تواند پسرش را در ملاقات های کوتاه ماه به ماه ببیند، همچنین با اظهار نگرانی از بیماری های پسرش می گوید: پسرم به شدت لاغر شده و از زمانی که به یاد دارم پسرم اینقدر از لحاظ جسمی ضعیف نبوده است.

متن کامل گفت و گوی جرس با مادر امید کوکبی در ادامه آمده است:

امید در نامه‌ای که دو ماه پیش خطاب به یکی از هم‌دانشگاهیانش نوشت که دلیل صدور حکم ۱۰ سال زندان، “تنبیه” او به خاطر عدم همکاری با نیروهای امنیتی و نظامی است. زمینه‌ی تخصصی امید چیست و آن‌ها در چه حوزه‌ای می‌خواستند با آن‌ها همکاری کند؟

امید یک فیزیک‌دان تجربی‌کار است. هم در ایران و هم در خارج از کشور تمرکز اصلی‌اش را بر اعمال تکنیک‌های پیشرفته‌ی لیزر در آزمایشگاه، گذاشته بود. آن طور که امید می‌گفت، کشور ما در زمینه عملی و کاربردی علوم از سطح جهانی عقب‌تر و از نظر به روز بودن تا حدود زیادی خارج از رده است و به شدت به آزمایشگران تجربی و نیروهایی با آموزش پیشرفته در علوم جدید نیاز دارد. همین نیز دلیلی اصلی او بود تا به بهترین مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی اروپا و آمریکا برود و تحصیلاتش را در آنجا ادامه دهد تا بتواند در بازگشت به ایران به عنوان نیرویی موثر در دانشگاه و مراکز تحقیقاتی کار کند.

زمینه‌ی کاری امید فیزیک اتمی و گرایشش ساخت لیزر و کاربردهای لیزر است که توانست در همان دوران پایان کارشناسی در دانشگاه صنعتی شریف مقالات بین المللی نیز ارائه و به چاپ رساند. مهمترین علت دعوت از او این مسئله بود. علاوه بر این امید خصوصیات دیگری نیز داشت که او را منحصر به فرد می کرد، توان بالا در زبان انگلیسی و برقراری ارتباط و تعامل با متخصصان و اساتید خارجی، مدیریت آزمایشگاه و پروژه های علمی که کاملاً هم وقتی در کنار دکتر صدیقی همکار تحقیقاتی بود این مسئله را به شهادت خود استادش و دیگران به اثبات رسانده بود.

آنطور که امید برای ما تعریف کرده، در اولین پروژه‌ای هم که در سال ٨۴ به اصفهان دعوت شده بود، قرار بوده مدیریت یک پروژه‌ی اتمی را به عهده بگیرد.

چرا آقای کوکبی حاضر به همکاری نشده بود؟

امید دلایلی منطقی برای عدم همکاری داشت. او شرایط خودش را برای همکاری مناسب نمی دید؛ اول از همه برنامه‌ای مفصل برای خود چیده بود که بارها برایم تعریف کرده بود. او می‌خواست تحصیلات و تحقیقاتش را برای کسب تجربه‌ای کامل در زمینه‌ی لیزرهای پرقدرت به بهترین نحو تکمیل کند. این کار مستلزم حضور دائم در دانشگاه‌های خارج از کشور تا پایان تحصیلات و دوری از هر گونه همکاری داخلی بود که بیشتر به مسائل امنیتی حضور او در خارج از کشور باز می‌گشت.

امید به عنوان یک دانشجو و محقق ایرانی در رشته حساس فیزیک اتمی کاربردی برای اینکه بتواند بدون دغدغه و ملاحظات امنیتی به تحصیل ادامه دهد، سعی می کرد تا زمان بازگشت کامل به ایران به غیر از دانشگاه با جایی دیگر همکاری یا ارتباطی نداشته باشد تا تهدیدی برای تحصیلش نباشد. متاسفانه این جوی بود که خود امید نیز از آن ناراحت بود و طبق گفته او سیاستی است که در سال های اخیر بر دانشجویان ایرانی در حال تحصیل در غرب سنگینی می کند.

در ثانی جاهایی در ایران از او برای همکاری دعوت کرده بودند که در زمره بخش های نظامی و امنیتی به شمار می روند و امید از این مسئله گریزان بوده و هست. امید دوست داشت و دارد که همچنان در محیطی آکادمیک و غیرنظامی به کارش ادامه دهد تا بتواند تعاملی سازنده با دنیای علمی بین المللی داشته باشد و بدون فشار، پژوهش های علمی‌اش را انجام دهد که قاعدتاً با حضور در آن مراکز هرگز نمی توانست به آن روند دست یابد یا ادامه دهد.

او در نامه‌اش گفته است که در دوران زندان، باز هم به او پیشنهاد داده شده است تا در صورت پذیرش همکاری، از زندان آزاد شود. مشخصا آخرین باری که ذکر کرده مربوط به مهر ماه ۹۰ بود. آیا این پیشنهادها پس از آن هم مطرح شده است؟

در کنار پیشنهادهایی که امید از سال ۸۴ حتی تا آخرین روز قبل از بازداشتش دریافت کرده بود، بعد از بازداشت، مشخصاً در فاصله پس از اتمام بازجویی ها و پرونده سازی و قبل از جلسه اول دادگاه در مهر ماه ٩٠ (هشت ماه بعد از بازداشتش) با او مذاکره شد. آنها در طی سه مرحله ای که با او صحبت کردند، به او وعده دادند پس از توافق با او، پرونده اش را مختومه کرده و دادگاهی نیز تشکیل ندهند و با این ترتیب او را به این کار وا بدارند که امید نیز به این کار تن نداد.

وکیل امید، آقای خلیلی، دو ماه پیش باز هم تاکید کرده بود که در پرونده “هیچ مدرک یا حتی دلیل محکمه پسندی” وجود ندارد. روند پرونده‌سازی برای امید چگونه بوده است؟

امید در مراحل بازجویی به شدت توسط بازجویش تهدید شده و تحت فشار روانی شدید قرار داشته است. بازجویان، امید را ساعت‌‌ها با چشمانی بسته و نشسته رو به دیوار نگه می‌داشتند یا او را مدت‌ها در سلول انفرادی و در انزوای کامل قرار می‌دادند. او از تمام تماس‌ها به دنیای خارج و خانواده محروم بود. امیدی که هرگز به محیطی غیر از محیط محترمانه و دوستانه عادت نداشت و در فضای آکادمیک کار کرده بود، به طور مکرر بازجویی کرده اند. اما خوشبختانه با همه این شرایط نتوانسته‌اند برخلاف خیال خودشان، چیزی غیر از فعالیت‌های علمی و ارتباطات آکادمیک در او پیدا کنند که شهادت وکیل او نیز که به طور کامل به محتوای پرونده اش دست یافته، موید این مطلب است. آقای خلیلی دوباره تاکید کرده است که هیچگونه دلیل و مدرک و حتی سند محکمه پسندی علیه او وجود ندارد و حاضر است در هر دادگاه عادلانه ای با رعایت اصل ١۶٨ قانون اساسی و به طور علنی با حضور قضات بی طرف و با حضور رسانه های داخلی و خارجی برای روشن شدن حقایق از او دفاع کند و برائتش را اثبات کند.

به امید هرگز حق ملاقات با وکیلش داده نشده است. به نظر می رسد علاوه بر تنبیه پسرم برای عدم همکاری، بازجویش که به شدت با او لج بوده و هست در شرایطش دخیل است. متاسفانه دست ما نیز به جایی بند نبوده و نیست و سعی کردیم از طریق مکاتبه با قوه قضائیه و یا بنیاد نخبگان پیگیر آن شویم ولی کارها به جایی نرسید. حتی در زمان دادگاه، دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف از طریق وکیل پسرم نامه‌ای رسمی به قاضی صلواتی ارسال کرد که وی حتی اجازه نداد وکیل امید در دادگاه آن را قرائت کند. تلاش برای روشنگری در مورد پرونده که بماند، فقط ۱۸ ماه طول کشید که من و پدرش توانستیم پس از پیگیری‌های مکرر با پسرم ملاقات حضوری داشته و برای دقایقی او را به آغوش بگیریم.

به نامه‌ی دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در حمایت از آقای کوکبی اشاره کردید به جز این مورد، نامه‌های زیادی از سوی نخبگان، دانشگاه‌ها و انجمن‌های علمی به رهبر و مراجع قضایی ایران نوشته شد که درخواست آزادی همکار و هم‌دانشگاهی خود را داشتند. این نامه‌ها واکنشی را در مراجع قضایی در پی نداشت؟

متاسفانه به رغم آگاهی مراجع قضایی و امنیتی از این نامه نگاری‌ها، لجاجت فراوانی از سوی آنها برای نادیده گرفتن این حمایت‌های بین‌المللی که در بالاترین سطوح علمی بوده، وجود دارد. ما از این حمایت‌ها بی‌اندازه متشکریم و امیدواریم که با تداوم آن‌ها، مراجع قضایی بالاخره به خاطر این واکنش‌های مستقل، بازنگری در پرونده امید انجام دهند. یکی از استادان دانشگاهش در تگزاس گفته بود که با شناختی که آنها از پسرم دارند، برای‌شان جای تعجب است که در هر جای دنیا برای نخبگان و متخصصانی مثل امید امکانات و شرایط مناسبی برای استفاده عمومی از تخصص و توانایی شان فراهم می کنند، اما در ایران آنها را زندانی می‌کنند.

امید در نامه ای که سال ۹۰ خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشته بود، از فشار نیروهای امنیتی بر خانواده اش و “گروگان” گرفتن خانواده سخن گفته بود. چه برخوردهایی با شما شده بود؟ آیا هنوز هم شما تحت فشار نیروهای امنیتی هستید؟

با توجه به شرایطی که امید دارد متاسفانه نمی تواند در مورد فشار امنیتی به ما توضیحی بدهد ولی هر بار تاکید می کند که به علت تهدیدهای امنیتی هیچ ارتباطی در رابطه با موضوع او با کسی یا نهاد داخلی یا خارجی نداشته باشیم. او هر بار این را به ما گوشزد می کند.

الان بیشتر از سه سال هست که پسرتان زندانی است. برای گرفتن مرخصی اقدام کرده اید؟

بله، چندین بار از طرف وکیل و خود امید تقاضای مرخصی داده شده که فقط آخرین بار آن در اسفند ۹۱ پاسخ دادند و و آن هم جواب مخالف بود. آقای خدابخشی قاضی ناظر زندان (دادسرای زندان) نیز گفته بود که از دست دادستان تهران خارج است و وزارت اطلاعات با مرخصی مخالفت کرده است.

آبا ملاقات های هفتگی‌تان بدون مشکل و منظم انجام می‌شود؟

با اینکه نزدیک به ۳۰ ماه از حضور مستمر پسرم در زندان از زمان بازداشتش می‌گذرد جز تعداد اندکی ملاقات به مناسبت‌های خاص و همگانی، ملاقات حضوری هم به ما داده نمی‌شود و هم اکنون نیز از پذیرش مقالات علمی توسط زندان که او برای دنبال کردن تحقیقاتش و به روز ماندن نیاز دارد، خودداری می‌شود.

ما در شهرستان گنبد کاووس زندگی می کنیم که ۹ ساعت با اتوبوس با تهران فاصله دارد. هر ماه برای ملاقاتی که متاسفانه تنها ۲۰ دقیقه بیشتر هم نیست یکبار به دیدن پسرم می‌آییم. دوست داریم بیشتر بیاییم ولی خود او مخالفت می کند، چون مسافرت با اتوبوس را برای من و پدرش سخت می‌داند و از ما می خواهد که بیشتر به هشت خواهر و برادر دیگرش که اکثر آنها نیز مشغول به تحصیل هستند برسیم.

حال جسمی و روحی پسرتان چطور است؟

امید فرد بسیار منعطفی است و از کودکی نشان داده که سعی می کند خود را با شرایط سخت وفق دهد. پسرم که عاشق تدریس و تحقیق است سعی کرده تجربیات خود در زمینه زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی از طریق تدریس به همبندی‌هایش در اختیار آنها قرار دهد. هم اکنون هم حدود ۹ ماه است که به طور هفتگی در مورد فیزیک و مهندسی مکانیک و عمران به همبندی‌هایش درس می‌دهد. تاکنون یک کتاب درباره تاریخچه‌ی خاورمیانه، یک کتاب درباره‌ی حقوق بشر با همکاری فعالان این حوزه‌ها ترجمه کرده است و در حال ترجمه کتابی جدید در زمینه فیزیک است. هرچند مقالات علمی فیزیک که برای او می بریم را زندان تحویل نمی‌گیرد ولی پسرم سعی می کند همچنان با تمام قوا تحقیق و مطالعه خود را در زمینه فیزیک ادامه دهد که در صورت مجوز زندان برای ارسال نوشته‌هایش به بیرون از زندان، هم اکنون مقاله‌ای را برای چاپ در مجلات علمی و یا ارائه در کنفرانس تهیه کرده است.

متاسفانه وضعیت جسمانی پسرم در این مدت سیر نزولی داشته و هر چند خودش سعی می‌کند چیزی نگوید که باعث ناراحتی ما نشود می دانیم که با مشکلاتی به خصوص کلیه (دفع سنگ کلیه)، گوارش ( ناراحتی معده) و مشکلات دندان روبرو است که رسیدگی خاصی هم در مورد آن صورت نگرفته است. پسرم به شدت لاغر شده و از زمانی که به یاد دارم پسرم اینقدر از لحاظ جسمی ضعیف نبوده است.