بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
کمیتۀ گزارشگران حقوق بشر

گفت‌گو با کمال خانجانی:۲۰ سال حبس تعزیری بدون یک دقیقه فرصت دفاع

کمیته گزارشگران حقوق بشر
کمیته گزارشگران حقوق بشر
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
مصاحبه

جمال‌الدین خانجانی یکی از مدیران جامعه بهایی (یاران) است که در سن هفتاد و پنج سالگی و با حکم بیست سال حبس تعزیری در زندان به سر می برد. آقای خانجانی از جمله بهاییانی است که در سالهای اخیر تحت فشارهای سیستماتیک از سوی نهادهای دولتی قرار گرفت و کلیه اموال وی پس از پیروزی انقلاب مصادره شد. جمال الدین خانجانی چندی پیش همسرش را از دست داد و مسئولان قضایی با مرخصی وی برای حضور بر بالین همسر بیمارش و یا شرکت در مراسم ختم او موافقت نکردند. کمال خانجانی برادر این مدیر جامعه بهایی که در امریکا سکونت دارد درگفتگویی با کمیته گزارشگران حقوق بشر ابعاد مختلف فشارهایی که در طی این مدت بر برادرش وارد آمده است را تشریح کرده است. این گفتگو را در ادامه بخوانید:

از چه زمانی بازداشت‌ها اتفاق افتاد و دلایل ارائه شده برای این بازداشت‌ها چه بود؟

از نظر ما دیانت بهایی بر اساس شواهدی که تاریخ نشان می‌دهد از ابتدای شروع این دیانت و حدود صد و شصت سال پیش تا به حال تحت ستم دولتمردان ایران بوده است. چه از طریق حکومت و چه از طریق روحانیون ایران. بهایی ستیزی از زمان سلطنت پهلوی نیز وجود داشته اما از زمان شروع جمهوری اسلامی به نقطهٔ اوج خود رسید. دلایل زیادی را در این میان می‌توان برشمرد که چرا در اسلام بهایی ستیزی هست، در حالی که در کشورهای دیگر بسیار هم به پیروان این دیانت احترام می‌گذارند. ادامهٔ این مساله سبب شد که جمهوری اسلامی برای بهاییان محدودیت محدودیت بیشتری وارد کند و روز به روز عرصهٔ زندگی را بر آنان تنگ‌تر کند. از کار برکنار کند و از مزایای زندگی انسانی محروم بشوند و تجارت آن‌ها را محدود و یا مصادره کنند، اموالشان را بگیرند و مدرسه و دانشگاه راه‌شان ندهند. به هر حال تمام این موارد ادامه داشته و الان هم که می‌بینیم مدیران جامعه بهایی را به زندان انداختند و اتهامات آسانی زدند که اثبات آن مشکل است در حالی که هفت نفر یاران از جمله برادر من از سه سال پیش به واسطهٔ همین اتهامات بی‌اساس در زندان هستند.

روز بازداشتشان چه اتفاقی افتاد و اتهاماتشان چه بود؟

اتهاماتی که به آن‌ها وارد کردند جاسوسی برای اسرائیل و تبلیغات بر علیه رژیم ایران از آن جمله هستند. تا به حال کوچک‌ترین مدرکی دال بر اینکه واقعا مجرم هستند و اتهاماتی که زده‌اند درست است ارائه نشده ولی متاسفانه سه سال است که بدون یک روز مرخصی که حق آنهاست در زندان هستند.

من روز بازداشت ایشان ایران نبودم اما آنطور که در جریان قرار گرفتم در ۱۴ می‌۲۰۰۸ صبح زود به منزل شش نفر از اعضای یاران مراجعه می‌کنند و حکم بازداشت ارائه می‌دهند. به منزل برادرم هم می‌روند که ایشان منزل نبوده‌اند و حرف همسر ایشان را که می‌گویند منزل نیست باور نمی‌کنند و او را هم تهدید می‌کنند. برادرم در حال سفر از تهران به سمنان بوده که با تلفن ایشان تماس می‌گیرند و از او می‌خواهند که بارگردد و سپس هم از ساعت شش صبح تا چهار عصر منزل را تفتیش کردند و مدارک شخصی و سایر مواردی که به دستشان می‌آید را می‌برند و ایشان را به زندان منتقل می‌کنند. تا مدتی خبری از ایشان نبود و بعد متوجه شدیم که زندان اوین هستند اما در طی این مدت هر چه که برای ایشان می‌بردند از جمله لباس و وسایل تحویل می‌گرفتند و امضایی نمی‌دادند که بدانیم کجا هستند و یا زنده هستند یا خیر. چندماه بدون ملاقات در زندان و در انفرادی بودند تا به زندان عمومی منتقل شدند و دو سال در زندان اوین و دو سال هم در رجایی شهر. هم اکنون هم در آنجا هستند. رجایی شهر هم بد‌تر از اوین است محیط‌ اش و افراد سابقه دار در قاچاق مواد مخدر و مجرمین خطرناک همراه با زندانیان عادی در یک جا نگه می‌دارند.

در مورد سایر یاران هم همین وضع حاکم است و به ویژه در مورد خانم کمال آبادی مشکلات زیادی هم به علت بیماری ایشان و هم به دلیل برخوردهای نا‌مناسبی که به دلیل نگهداری در بند فاقد طبقه بندی برایشان اتفاق افتاد شرایط بسیار سختی داشتند.

آیا در رجایی شهر به مشکل خاصی برخورد کرده‌اند؟

زندان رجایی شهر زندان فاقد طبقه بندی و تفکیک است و همه زندانیان در یک جا نگهداری می‌شوند. در ابتدای ورودشان ظاهرا یک عده‌ای آنان را شناسایی می‌کنند که بهایی هستند- بر اساس اطلاعاتی که مسئولان زندان می‌دهند – که بر علیه آنان کسانی را تحریک کنند اما گویا افراد بسیاری بودند که حقیقت را می‌دانستند و آن‌ها را مورد حمایت قرار دادند و این هم اثری نکرد اما خب افراد شرور هم چه در قسمت خانم‌ها و چه در قسمت مردان زیاد بودند و بعد از مدتی به خاطر رفتار احترام آمیز آنان تحت حمایت قرار گرفتند. البته کسانی که در آن بند هستند امکان دسترسی به تلفن را داشتند و برادرم یک بار از زندان به من تلفن کرد و با هم صحبت کردیم و با همسر ایشان که مریضی سختی داشت در تماس تلفنی بودند. اما این امکان را هم از ایشان سلب کردند.

آیا الان همچنان از ملاقات و تماس تلفنی محروم هستند؟

بله مدتی است که ایشان امکان تماس تلفنی و ملاقات را ندارند. دلیل این اقدام را نمی‌دانم تنها اطلاعی که دارم این است که ایشان را به بند دیگری منتقل کردند و در همین مدت هم همسر ایشان دچار بیماری شدند که شرایط بسیار سختی را داشتند و بر اساس نظر پزشکان فرصت زیادی برای زندگی نداشتند اما در همین شرایط با مسئولین امور تماس گرفتند که قبل از اینکه از دنیا بروند ایشان را ببینند اما موافقت نشد. پس از فوت همسرشان هم مجدد پسر ایشان پیگیری کردند که شاید امکان حضور در مراسم یادبود برای ایشان فراهم شود اما باز هم موافقت نکردند. به هر حال هم اکنون در زندان هستند.

روند ابلاغ حکم ایشان در دادگاه‌های بدوی و تجدید نظر چطور بود؟

حکمی که به ایشان در ابتدا اعلام شده بود ده سال بود و سپس در مرحله تجدید نظر حکم بیست سال حبس را به ایشان ابلاغ کردند و ما متوجه نشدیم که چرا چنین حکمی به جای اینکه کاهش بیابد تشدید شده است. تصور من بر این است که صرفا به این علت است که تصمیم را هر طور که می‌خواهند تغییر می‌دهند. در واقع بر مبنای سلیقه مجازات می‌کنند نه بر مبنای جرم. همانطور که هیچ دلیلی برای این تشدید مجازات ارائه نشد. تنها به دلیل سخت گیری و اعمال فشار بیشتر و در تنگنا قرار دادن افراد است.

وضع جسمی ایشان چطور است؟

ایشان مشکل چشم و باد فتق داشتند اما هنوز مورد معالجه قرار نگرفته‌اند و اینکه ایا دارو مصرف می‌کنند و یا نه را خبر ندارم اما از نظر روحی شرایط خوبی دارند. به هر حال فوت همسر ایشان در وضعی که وی در زندان بود شرایط سختی را ایجاد کرد و ایشان دوران بسیار سختی را گذراند و به هر حال یک دوران بسیار استثنایی و دردناکی بود اما خب مثل بقیه محرومیت‌ها این را نیز تحمل کردند و در حال حاضر روحیه بسیار قوی دارند.

در مورد پیگیری پرونده و سیر حقوقی آن چطور بوده است؟

خیر. خانم شیرین عبادی از وکلای هفت نفر بودند که در خارج از کشور هستند ولی همکاران ایشان که در ایران هستند تلاش کردند اما دستگاه اجازه کار دفاع را به ایشان نداد و نتوانستند آنطور که می‌بایست از آن‌ها دفاع حقوقی انجام شود حق مطلب را ادا کنند و این هم یکی دیگر از موارد اعمال فشار بود که روی حکم آن‌ها هم مستقیما تاثیر گذاشت. این مشکلی است که برای همه یاران وجود داشت و حق همه آن‌ها در این زمینه تضییع شد.

در مورد وضعیت سایر یاران چه اطلاعی دارید و این فشارهایی که بر یاران و جامعه بهایی وارد می‌شود چه تاثیری بر جامعه بهایی دارد؟

به هر حال شش نفر دیگر از یاران که در زندان هستند شرایطی مشابه برادر من دارند و کاملا مثل روز روشن است که وضع خوبی ندارند اما این تضییقات و فشار‌ها نه تنها جمع بهاییان را ضعیف نمی‌کند بلکه اتحاد آنان را بیشتر می‌کند و نشان می‌دهد که جامعه نیاز به رهنمودهای مناسبی دارد و سوء تفاهم‌های دول مختلف و دنیا وجود دارد در اثر نادانی و عدم رعایت عدالت و انصاف ایجاد می‌شود. همبستگی در جامعه بهایی در اثر این فشار‌ها بیشتر شده و نه تنها نتیجه منفی ندارد بلکه تاثیر مثبت داشته و همه ما وظیفه داریم که در مقابل ظلم ساکت نمانیم.

ما هم آرزویمان این است که خداوند به مسئولان امر عدل و انصاف عنایت کند به ویژه کسانی که در سطوح بالای مملکت تصمیم می‌گیرند حقوق اقلیت‌های مذهبی را هم در نظر بگیرند. این فشار‌ها روی اقلیت‌های مذهبی و قومی نباید صورت بگیرد. ما در شرایط و جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اقلیت‌های دیگر از مسیحی و کلیمی هم هستند که در چنین شرایط سختی زندگی می‌کنند و به عنوان مثال قبرستان بهایی‌ها را خراب کردند. کجای اسلام چنین چیزی گفته شده و مرده‌ها چه خطری برای آن‌ها دارند که به قبرستان هم رحم نمی‌کنند. اینکه خانه‌های مردم را در روستا‌ها خراب کردند کجای اسلام است و کجای انصاف است؟ به هر حال من امیدوارم این مسائل روزی در ایران حل شوند.