بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

امیر جوادی فر

درباره

سن: ۲۴
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۴ تیر ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: مرگ در دوران بازداشت/زندان
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

اگر به‌خاطر دوستانش نبود دنبال سیاست نمی‌رفت. بیشتر به‌دنبال بازیگری و تحصیل بود، ترانه‌ می‌نوشت، و راه خودش را می‌رفت.

اطلاعات در مورد کشته شدن آقای امیر جوادی فر، برگرفته از سایت های اینترتتی کمیته گزارشگران حقوق بشر (٦ مرداد ١٣٨٨)، روزنامه سرمایه (٥ مرداد و ٩ شهریور ١٣٨٨)، خبرنامه امیرکبیر (٤ مرداد ١٣٨٨)، خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران – هرانا (١٨ شهریور ١٣٨٨)، اخبار روز (٧ مرداد ١٣٨٨)، رادیو فردا ( ٦ مرداد و ۱۳ شهریور ١٣٨٨) و روزآنلاین (١٧ خرداد ١٣٨٩) است. اطلاعات تکمیلی از طریق مصاحبه با یک شاهد عینی که در زندان کهریزک با آقای جوادی فر همسلولی بوده‌، کسب شده است. همچنین نام آقای جوادی فر در فهرست «اسامی و مشخصات دقیق ٧٢ شهید جنبش سبز» که به کوشش مشاور ارشد میر حسین موسوی (کاندیدای انتخابات رییس جمهوری) تهیه و در ۱۳ شهریور ۱۳۸۸ در سایت نوروز انتشار یافت، درج شده است.

آقای امیر حسین جوادی فر، ٢٤ ساله، ترانه سرا و دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین بود. او به بازیگری علاقه داشت و در موسسه «کارنامه» دانشجوی بازیگری بود. بنا به گفته یکی از نزدیکانش او «پر از شور زندگی» بود و از سیاست دور بود و هيچ تعلق خاطری به هیچ جناح يا حزبی نداشت. او با اصرار اطرافیان در انتخابات شرکت کرد و رای داد.

آقای جوادی فر در تاریخ ١٨تیرماه ١٣٨٨، در جریان تجمع اعتراضی مردم به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و مصادف با دهمین سالگرد حوادث کوی دانشگاه تهران، توسط نیروهای لباس شخصی مرتبط با پایگاه مقاومت بسیجی در تهران دستگیر و به کلانتری ١٤٨ تهران واقع در خیابان انقلاب انتقال داده شد.( کمیته گزارشگران حقوق بشر، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ۱۸ شهریور ۱۳۸۸)

بنا به گفته‌های وکیل پدر آقای جوادی فر، پس از دستگیری، حال آقای جوادی فر به دلیل ضرب و شتم هنگام دستگیری وخیم بود و ماموران کلانتری او را در ساعت ٩ شب همان روز از کلانتری به بیمارستان فیروزگر منتقل کردند. مامور همراه، با پدرش تماس گرفت و به او اطلاع داد که فرزندش در بیمارستان فیروزگر است. در بیمارستان از آقای جوادی فر، اسکن مغزی گرفته شد و نشانه‌ای از خونریزی مغزی مشاهده نشد. در عکسبرداریها مشخص شد که آرنج، فک و بینی ایشان آسیب دیده است. حدود ساعت ١٢ همان شب، او از بیمارستان فیروزگر ترخیص شد و با اصرار خانواده و همکاری کلانتری ١٤٨، به بیمارستان خصوصی لاله واقع در شهرک غرب تهران منتقل شد. او در ساعت دو بامداد روز ١٩ تیر در آنجا بستری و تحت مداوا قرار گرفت. در ساعت ٩ صبح مجدداً توسط متخصصان مغز، اعصاب، داخلی، گوش، حلق، بینی و چشم مورد معاینه قرار گرفت و با توجه به عکس ها، مشکل خاصی تشخیص داده نشد. در ساعت یک بعدازظهر ١٩ تیرماه، متخصصان، او را تنها با مجوز مصرف داروی مسکن و یک قطره چشم مرخص کردند. (روزنامه سرمایه)

دستگیری و بازداشت

آقای جوادی فر در روز ۱۹ تیر ماه همراه با ماموران کلانتری ١٤٨ و خانواده مجدداً به کلانتری برده شد و از آنجا، با توجه به شکایتی از طرف پایگاه مقاومت بسیجی، نامه‌ای تنظیم شد و او را به پلیس پیشگیری تهران واقع در ضلع جنوبی میدان انقلاب بردند. وی بدون آسیب دیدگی جدی و یا مهلک به پلیس امنیت تحویل داده شد. در مراجعه‌های بعدی خانواده برای پیگیری وضعیت و محل نگهداریش، مقامهای مسئول از دادن پاسخ دقیق امتناع کردند و در نهایت خبر کشته شدن او را ۱۲ روز پس از مرگش به خانواده‌اش اطلاع دادند (روزنامۀ سرمایه به نقل از وکیل پدر آقای جوادی فر).

صبح روز سوم مرداد مأموری به خانه آقای جوادی فر مراجعه کرده و از پدر او می خواهد به پلیس امنیت شهرری مراجعه کند. پس از مراجعه، او را جهت شناسایی جنازه، به پزشکی قانونی کهریزک فرستادند در پزشکی قانونی کهریزک، جنازه آقای جوادی فر توسط خانواده شناسایی شده و مشخص می شود جنازه در روز ٢٣ تیرماه به پزشکی قانونی کهریزک آورده شده است.(روزنامه سرمایه)

در روز ۱۹ تیر، پلیس پیشگیری (امنیت) آقای جوادی فر را به زندان کهریزک انتقال داده بود. یک شاهد عینی در مصاحبه ای با بنیاد برومند تأیید کرد که آقای جوادی فر پنج روز پس از انتقال به کهریزک و در زمان انتقال به زندان اوین جان خود را از دست داد. همسلولی آقای جوادی فردر مورد شکنجه دوران بازداشت خود و زندانیان دیگر و وخامت وضع آقای جوادی فر اظهار داشت:

«[در هنگام ورود به کهریزک] آنها ما را گشتند و وارد حیاط شدیم. اسامی ما را گرفتند و مجبورمان کردند تمامی لباسهایمان را درآوریم. همگی برهنه بودیم. مجبورمان کردند تا لباسهایمان را توی یک سطل آشغال بیاندازیم. بعد از ۳۰ دقیقه برهنه نگهداشتن ما، کتک زدن با چوب و شنلگی بزرگ در حیاط شروع شد... خیلی درد داشت. حدود ساعت ۶ یا ۷ عصر بود که ما را به «قَرَن[قرنطینه] یک» بردند. توانستیم یک تیکه لباس دور کمر خود ببندیم. در آنجا با کسانی روبرو شدیم که از مدتی قبل [در زندان کهریزک] در بازداشت بودند. برخی از آنها شبیه گرسنگان بیافرایی بودند. خیلی لاغر و گرسنه بودند. تعداد ما خیلی زیاد بود بطوریکه در جایی که شاید برای ۲۰ نفر بود حدود ۱۶۰ نفر را گنجانده بودند. بنابراین نمی توانستیم بنشینیم. می بایست ایستاده بخوابیم. نیمی از ما می نشست و نیمی دیگر می ایستاد. اجازه نداشتیم به توالت برویم. همگی چند بار از حال رفتیم. خیلی گرم بود. یک دریچه کوچک برای ورود هوا وجود داشت که شبها از آن بوی گازوئیل می آمد. پنجره ای وجود نداشت. ما برای هوا به در زدیم اما آنها بجایش گازوئیل به داخل فرستادند. خیلی تشنه بودیم... بازداشتی ها درخواست آب کردند اما تنها به اندازه یک تا دو لیوان آب در روز می گرفتیم... روزی یک قطعه نان و کمتر از ربع سیب زمینی به ما می دادند. ساعت ۴ صبح به داخل می ریختند و ما را به حیاط هل می دادند و با شلنگ می زدند... روز سوم یا چهارم بود که ساعت ۱۲ ظهر ما را به حیاط بردند. نیمی از ما را مجبور کردند تا روی چهار دست و پا راه برویم و دیگر زندانیان را روی پشتمان ببریم. می بایست آنها دور حیاط می بردیم. زمین بقدری داغ بود که می سوختیم. بعد از پنج دقیقه روی زمین فقط خونی می دیدم که از دستها و زانوان دیگران ریخته بود....ما دور حیاط را بیست تا بیست و پنج بار طی کردیم. اگر متوقف می شدیم ما را می زدند. هر کسی زخمی یا شکستگی استخوان در ناحیه ای از بدنش داشت. ... محیط بقدری کثیف و گرم بود که هر زخمی بلافاصله چرکی می شد. همه عفونت داشتند....نگهبانان بخاطر بوی بد ماسک می زدند. در کهریزک چندین نفر بیهوش بودند. مسئولان می دیدند که ممکن است زنده نمانیم.»

این شاهد در مورد وضیعت بد آقای جوادی فر در زندان گفت:« یک نفر به نام جوادی فر تشنه بود و برای [غذا] خوردن مشکل داشت. ما قطعات ریز نان را به دهانش می گذاشتیم تا کمکش کنیم بخورد. بسیار ضعیف بود و نمی توانست تند راه برود. به همین خاطر مرتب کتکش می زدند. به من گفت که نمی تواند با چشم راستش ببیند. این روز سومی بود که در کهریزک بودیم. چشمش عفونت کرده بود. سعی کردیم مراقبش باشیم و او را نزدیک در نشاندیم تا هوا بخورد».

. بنا به گفته‌های این شاهد در هنگام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک و انتقال زندانیان به اوین حال آقای جوادی فر خوب نبوده و در حین انتقال جان سپرده است. او در این باره گفت:« جوادی فر بیهوش بود... ما مجبور شدیم [وی را به یکی از اتوبوسها] حمل کنیم... او در اتوبوس مرد. ما جسدش را در حیاط [اوین] دیدیم.».

دادگاه

برای آقای جوادی فر هیچ دادگاهی تشکیل نشد و او در هیچ دادگاهی محاکمه نشد.

اتهامات

اتهامات آقای جوادی فر «اقدام علیه امنیت ملی»، «تمرد از دستور پلیس»، «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» و «اجیر شدن توسط رسانه‌های بیگانه بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و ...» بوده است. بنا به اظهارات شاهد عینی، در پلیس امنیت به دستگیرشدگان، که در نقاط مختلف شهر بازداشت شده بودند، برگه های از پیش کپی شده با اتهامات یکسان داده شده. مسئولان دادستانی و پلیس با خشونت و ضرب شتم آنها را وادار کردند که اتهامات ذکر شده دربالا را بپذیرند و برگه مربوط را انگشت بزنند.

مدارک و شواهد

مدارک و شواهدی که بصورت شخصی دال براحراز جرم افراد دستگیر شده در جریان اعتراضات روز ١٨ تیرماه ١٣٨٨ باشد، به آنها ارائه نشد واتهامات منتسب به همه افراد یکسان بود. بر اساس گزارشات ، همین جرایم به افراد دیگری نیز که بازداشت آنها ربطی به اعتراضات ١٨ تیرماه نداشته، نسبت داده شده است. بنا به اظهارات یک شاهد عینی، قاضی و ماموران انتظامی با خشونت آنها را وادار به قبول اتهامات از پیش تایپ شده کردند و از آنها خواستند که به سئوالاتی در مورد شغل، خالکوبی بر بدن، سفر و یا قصد مسافرت به خارج از کشور پاسخ دهند.

دفاعیات

برای بررسی اتهامات آقای جوادی‌فر دادگاهی تشکیل نشد و به او فرصتی برای دفاع از خود داده نشد. پدر آقای جوادی‌فر با اشاره به اینکه جسد پسرش از شدت شکنجه و زخمهای کالبد شکافی قابل تشخیص نبوده است، گفت :« من صحیح و سالم پسرم را تحویل دادم. با پای خودش راه می‌رفت. صورتش سالم بود، حرف می‌زد و مشکلی نداشت. متأسفانه وقتی در پزشکی قانونی زیپ کاور را پایین آوردند و من جسد را دیدم، از پایین تا سینه کالبدشکافی شده بود، صورتش درب و داغون بود، چشمش مشکل داشت، گوشش هم مشکل داشت.» (رادیو فردا، ١٣ شهریور ١٣٨٨)

حکم

بنا به اطلاعات موجود، حکم رسمی برای اعدام آقای جوادی فر صادر نشده. حکم انتقال به بازداشتگاه کهریزک که در طی سالهای اخیر تعداد زیادی از زندانیان در آنجا به دلیل بد رفتاری، شکنجه، گرما، و وضیعت بهداشتی غیر استاندارد جان خود را از دست داده بودند دال بر این است که مراجع قضایی و انتظامی، آقای جوادی فر و دیگر دستگیرشدگان را بدون بازجویی و دادگاه محکوم کرده و آنها را آگاهانه در معرض خطر مرگ قرار داده بودند. رفتار مسئولان کهریزک با آنها در بدو ورود به بازداشتگاه، اظهارات مقامات قضایی و انتظامی در این باره، نبودن پیگیری قضایی جدی و اینکه قاضی مسئول انتقال دستگیر شدگان به کهریزک همچنان در مقام قضاوت باقی مانده، تصمیم مقامات مسئول را برای برخورد قاطع با معترضین تایید می کند. بنا به شهادت یکی از همبندان آقای جوادی فر، یکی از مسئولان کهریزک پس از ورود دستگیرشدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه به آنها یادآوری کرده بود که:

«اینجا اسمش کهریزک است. کهریزک یعنی آخر دنیا. اینجا همه شما خوی وحشیگری می گیرید. اینجا کسی زنده بیرون نمیره.»

همبند آقای جوادی فر تاکید کرد که فرستادن دستگیرشدگان به کهریزک نتیجه یک اشتباه نبوده: «در پلیس امنیت چیزی در مورد اینکه فقط دانشجوها را به کهریزک میفرستند نگفتند. فقط یک لیست داشتند و اسمها را صدا میزدند. سربازی آمد و اسمها را خواند و گفت اینها میروند اوین و فقط یک مینی بوس به اوین فرستادند. تعدادشان زیاد نبود. نپرسیدند که ما دانشجو هستیم یا نه. به هر حال آنها که دانشجو بودند در فرمها نوشتند. ... از ما سئوال خاصی نکردند که جزو کدام گروه هستید.»

نام چند تن از بازداشت شدگان در تیر ماه ۱۳۸۸، بخصوص پسر مشاور یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی باعث شد که فاجعه زندان کهریزک بحث روز شود. برخی از مقامات فرستادن معترضان، به خصوص دانشجویان، را به کهریزک نتیجه یک اشتباه یا «کج سلیقی» اعلام کردند و نهایتاً رهبر جمهوری اسلامی دستور بستن بازداشتگاه را صادر کرد. مقامات در مورد «دلجویی» از افرادی که به کهریزک فرستاده شده بودند و پرداخت غرامت به آنها در مقابل دوربینهای تلویزیون صحبت کردند و سازمان قضایی نیروهای مسلح آنها را تشویق به شکایت از مسئولان کهریزک کردند. کمیته ویژه مجلس نیز گزارشی در این مورد تهیه کرد. قاضی سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران در نامهای خطاب به رییس مجلس شورای اسلامی، به تاریخ ٢٦ دی ١٣٨٨، فرستادن بازداشت شدگان به کهریزک را تایید کرد و هر نوع اشتباه یا تخلف از طرف دادستانی را در این مورد رد کرد.

ماه ها پیش از این اظهارات، ماموران امنیتی و انتظامی افرادی را که با تشویق سازمان قضایی نیروهان مسلح از زندانبانان شکایت کرده بودند با خشونت و دستگیریهای متعدد مرعوب کرده و آنها را مجبور کرده بودند که شکایت خود را پس بگیرند:

«چندین بار کسانی از اطلاعات سپاه و پلیس امنیت می آمدند و ما را می بردند تا شکایتمان را پس بگیریم. بعد که می خواستیم شکایتمان را پس بگیریم، سازمان قضایی می گفت که به آنها گوش ندهیم و شکایت خود را پس نگیریم. گیج شده بودیم. نمی دانستیم که از ما چه می خواهند. در مورد من پنج یا شش بار آمدند. آنها مرا به شیوه قپانی دستبند زدند. دو بار داخل یک ماشین با من حرف زدند. بعضی وقتها مرا می زدند. یکبار با من بخوبی حرف زدند و گفتند که تو نمی توانی علیه رژیم شکایت کنی. دفعات دیگر مرا با چشم بند به جای دیگر بردند و بعد در خیابانها رها کردند. سرانجام آنها اینقدر کردند تا رضایت دادم. گمان می کنم همه را مجبور به پس گرفتن شکایاتشان کردند. نیروهای امنیتی بودند که همه را قانع می کردند تا شکایاتشان را پس بگیرند. افراد لباس شخصی ما را به کلانتری نیروی انتظامی محل سکونتمان  بردند تا شکایتمان را پس بگیریم. نمی توانستیم با وجود این شکایات در خیابان ها راه برویم.»

بنا بر اطلاعات موجود دادگاهی غیرعلنی برای رسیدگی به جرایم مسئولان بازداشتگاه کهریزک تشکیل شد. مسئولان به خانواده قربانیان گفته‌اند که به جرائم قاضی هایی که دستور فرستادن دستگیر شدگان روز ١٨ تیر ماه را به کهریزک صادر کرده‌اند، در دادگاه ویژه قضات رسیدگی خواهد شد. اینکه پرونده‌ای برای آنها تشکیل شده است یا نه، روشن نیست. همچنین مسئولان به خانواده‌های شاکیان گفته‌اند به علت غیر علنی بودن دادگاه نباید در مورد روند رسیدگی به پرونده اطلاع رسانی کنند. خانواده‌های قربانیان به روند این دادگاه و کیفر خواست مطرح شده، معترض هستند.

آخرین جلسه روز ۱۷ خرداد ۱۳۸۹ برگزار شده است. دادگاه روز ۹ تیرماه ۱۳۸۹ حکم محکومیت یازده نفر را صادر کرده و یک نفر را تبرئه می کند. بنابر رای دادگاه دو نفر به اتهام قتل محسن روح الامینی و محمد کامرانی به قصاص و ۹ نفر دیگر به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم می شوند. (ایلنا، ۹ تیر ۱۳۸۹) پدر آقای محمد کامرانی، یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک، طی مصاحبه ای که پس از پایان جلسات دادگاه انجام داده بود، از شهادت کسانی که به کهریزک مورد شکنجه و آزاد قرار گرفته بودند صحبت کرد و اظهار داشت که متهمان این دادگاه تنها مأموران بوده و کسی از آمران محاکمه نشده است، می افزاید: "من شخصا اداره کنندگان امور کشور را مسئول می دانم و کسانی که چنین شرایطی را ایجاد کردند." (روز ۲۸ خرداد ۱۳۸۹)

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

مرگ تنی چند از بازداشت شدگان در تیر ماه ۱۳۸۸، بخصوص پسر مشاور یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی باعث شد که فاجعه زندان کهریزک بحث روز شود. برخی از مقامات فرستادن معترضان، به خصوص دانشجویان، را به کهریزک نتیجه یک اشتباه اعلام کردند و نهایتاً رهبر جمهوری اسلامی دستور بستن بازداشتگاه را صادر کرد و کمیته ویژه مجلس گزارشی در این مورد تهیه کرد که در روز ۲۰ دیماه ۱۳۸۸ در جلسه عمومی مجلس ارائه شد. این کمیته که خواستار محاکمه همه عوامل این حادثه شده است و تاکید کرده است که «رفتارهای غیر قانونی» معترضین که باعث وقوع این حوادث بوده نیز باید در نظر گرفته شود.

قاضی سعید مرتضوی، دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران در نامهای خطاب به رییس مجلس شورای اسلامی، به تاریخ ٢٦ دی ١٣٨٨، فرستادن بازداشت شدگان به کهریزک را تایید کرد و هر نوع اشتباهی از طرف دادستانی را در این مورد رد کرد. قاضی مرتضوی با رد ادعای کمیته مبنی بر اینکه کهریزک ظرفیت و جا نداشته و قاضی دستور دهنده اصرار به پذیرش داشته تاکید کرد که از حدود ٣٨٠ نفر بازداشتشدگان ١٨ تیر مقابل دانشگاه تهران، قضات دادگاه حدود ١٤٧ نفر را به کهریزک اعزام کردند. او همچنین اشاره کرد که این اعزام با استعلام از زندان کهریزک صورت گرفته و «مسئولین مربوطه در نیروی انتظامی تهران بزرگ» اعلام کرده بودند که ظرفیت نگهداری ٤٠٠ نفر زندانی جدید را دارند. او تاکید کرد که این انتقال قانونی بوده است و دادیارسابق شعبه اول معاونت امنیت دادسرای تهران دستور اعزام به کهریزک را امضا کرده است. وی تاکید کرده است «از منظر قانونی به لحاظ اینکه این بازداشتگاه یک مکان رسمی و قانونی است [ارسال متهمان] تخلف انتظامی محسوب نمی‌شود».

تصحیح و یا تکمیل کنید