یادبود امید
زنان و مردانی که با سرگذشتشان در این صفحه آشنا می شوید امروز شهروندان شهری خاموش اند که امید نام دارد. در این شهر قربانیان جبر و ستم از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته اند.
این جا شهروندان را اصل، نسب، مذهب، قومیت و ملیت های گوناگون است، با کردار و پندارهای گوناگون و گاه متضاد. اما پیوندشان را درامید انسانیت و حقوق طبیعی شان قوام می بخشد. دلیل اشتراکشان در شهروندی این است که هر کدام یک روز به بیداد و نامردمی از حق حیات محروم شده اند. و آن روزکه سرنوشتی به تباهی کشیده می شد، زندگی خانواده ای متلاشی می گردید و دردی توصیف ناپذیر بر آنان تحمیل می شد، این همه را جهان دورادور نظاره می کرد.
حمیدرضا چیتگر…
او در هنر سازماندهی، هنر ارتباط با تودهها، هنر خویشتنداری، صبر و استقامت، هنر تداوم مبارزه، هنر روحیهبخشی و تقویت تشکیلات و ادامهى راه جانباختگان حزبی! قابلیت زیادی داشته است.
بهزاد مهاجر…
بهزاد مهاجر فعالیت سیاسی نداشت، اما آن شب در میان معترضان به انتخابات بود. او در آخرین تماس تلفنی پیش از ناپدید شدنش به خواهرش گفت: عده زیادی اینجا هستند و همه چیز آرام است.