بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

فرزاد جهاد

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۷ اسفند ۱۳۶۲
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای فرزاد جهاد از کتاب "شهیدان حزب توده ایران" از انتشارات حزب توده و کتاب "خاطره‌ها" نوشته محمد ری شهری (رئیس دادگاه وقت)، از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه شده است. همچنین یک فرم الکترونیکی توسط فردی آشنا با وی برای بنیاد برومند ارسال شده است. بنابر اطلاعات موجود، آقای جهاد متولد شیراز در سال ١٣٣۵ بود و در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران تحصیل کرده بود. قبل از انقلاب عضو سازمان نوید (تشکیلات مخفی حزب توده ایران) بود و در میان كارگران فعالیت مى‌كرد. پس از انقلاب، در سال ١٣۶٠ در رأس یک شاخه نظامى حزب به فعالیت خود ادامه داد. بر اساس کتاب "خاطره‌ها" او مسئولیت شبکه مخفی اصفهان را به عهده داشته است.

آقای فرزاد جهاد یکی از ۲۸۲ نفریست که نامش در گزارش سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به تاریخ ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵ منتشر شده است. این گزارش حاوی لیستی است تحت عنوان :"اشخاصی که گفته می‌شود خودسرانه یا بدون محاکمه در جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند: ۱۹۸۴-۱۹۸۵".

حزب توده ایران توسط گروهی از روشنفکران غالبا کمونیست در سال ۱۳۲۰ تاسیس شد. این حزب در آغاز برای جلب اقشار مذهبی خط مشی معتدل و اصلاح طلبانه‌ داشت و حزب توده نامیده شد. گرایش مارکسیستی و مواضع ضد امپریالیستی و ضد فاشیستی حزب، موجب شد تا در میان روشنفکران و اقشار تحصیلکرده بیشترین نفوذ را پیدا کند. در اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ خورشیدی حزب توده توانست با اتکاء بر سازماندهی سراسریش که شامل گروه‌های کارگری، جوانان، زنان و شبکه مخفی نظامی (سازمان نظامی حزب توده ایران) می‌شد، نقش مهمی در صحنه سیاسی ایران ایفا کند.

پس از سوء قصد به جان محمد رضا شاه پهلوی در بهمن سال ۱۳۲۷، حزب توده غیرقانونی اعلام شد. با این حال فعالیت‌های مخفی حزب و نیز انتشار نشریات متعددش کماکان ادامه یافت. پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، شبکه نظامی حزب به از میان رفت، بسیاری از رهبرانش یا دستگیر شدند و یا ناگزیر از تبعید، عمدتا راهی اتحاد جماهیر شوروی و یا کشورهای اروپای شرقی شدند. با سرکوب حزب و انشعاب‌های متعددی که در سال‌های پس از آن بخاطر پیروی از سیاست شوروی  و به ویژه پیدایش جنبش مسلحانه چریکی در اواخر دهه چهل رخ داد،  نفوذ سیاسی حزب در میان روشنفکران و اقشار تحصیل کرده جامعه به تدریج ضعیف شد.

پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده با انقلابی و ضد امپریالیست خواندن آیت‌الله خمینی و رژیم جمهوری اسلامی، به حمایت و همکاری فعالانه با آن پرداخت. با وجودی که این حزب هرگز در زمره مخالفان رژیم جمهوری اسلامی قرار نگرفت، اما از سال ۱۳۶۱ هدف حملات رژیم قرار گرفت و اکثر رهبران و اعضایش از جمله در شاخه نظامی احیا شده‌اش، دستگیر شدند و به زندان افتادند. در جریان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، بسیاری از اعضای زندانی حزب اعدام شدند. حزب توده با پشت سر گذاردن چندین انشعاب، فعالیت‌هایش را از اوایل دهه هفتاد در تبعید همچنان ادامه می‌دهد.

 دستگیری و بازداشت

به نوشته کتاب"شهیدان توده ای" آقای فرزاد جهاد در اردیبهشت ١٣٦١ دستگیر شد. بنابر گزارش ارسالی برای بنیاد برومند، یکی از دستگیر شدگان به دستور بازجویان با فرزاد که در شهرستان نزد پدر و مادرش بود تماس گرفت و با او قراری در میدان فردوسی تهران گذاشت. بدین ترتیب وقتی فرزاد که به دوستش اعتماد داشت در محل حاضر شد، توسط ماموران زندان اوین دستگیر شد.

 دادگاه

 اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست.

 اتهامات

 آقای فرزاد جهاد تحت عنوان"هشتمین گروه نفوذی‌های حزب توده در نیروهای مسلح" محاکمه شد و اتهامات عنوان شده علیه او که در کتاب"خاطره ها" نیز تأیید شده از جمله" تحت مسئوليت داشتن چند كارگر توده اى، قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، داشتن نام مستعار، مسئول یکی از شاخه‌های نظامی بودن و جمع ‌آوری کمک مالی برای حزب" بوده است.    

 در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

 مدارک و شواهد

 درکتاب"خاطره‌ها" مدارک ارائه شده علیه آقای فرزاد جهاد "اطلاعاتی که دیگران در باره او داده‌اند" ذکر شده است.

 دفاعیات

 از دفاعیات آقای فرزاد جهاد اطلاعی در دست نیست.

 حکم

دادگاه آقای فرزاد جهاد را به اعدام محکوم کرد و این حکم روز ٧ اسفند ١٣۶٢در پادگان جمشیدیه تهران به اجرا درآمد. او به همراه نه نفر دیگر تیرباران شد. درقسمتی از وصيت ‌نامه خود خطاب به خانواده نوشته است: "به هرحال من هم براى خودم زندگى خودم را داشتم و بايد انتخاب می‌كردم كه انسان باشم، نه مثل سيب زمينى بى رگ.....  وقتى به ياد ناراحتى شما می‌افتم شرمنده‌‌ام كه باعث آن می‌شوم ولى اگر می‌خواهيد راحت باشم، خم به ابرو نياوريد و لباس سياه نپوشيد. بدانيد كه همه را دوست داشتم. به اميد آزادى براى همه و روزهاى خوش براى جوانان مملكتم و جهانى كه در آن به خوشى زندگى كرد. ... اين را بدانيد كه باز اگر زنده می‌ماندم در راه مردم قدم می‌گذاشتم". 

تصحیح و یا تکمیل کنید