بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

حسین فردوس‌مکان

درباره

سن: ۴۸
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸
محل: زندان قصر، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: قتل و/يا قتل مسلمانان و /يا مبارزين
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۴۸

ملاحظات

خبر اعدام سرهنگ حسین فردوس‌مکان فرزند محمدعلی، از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمان برومند با یکی از افراد آشنا با او (١٣ خرداد ١٣٩٨) و از طریق ارسال فرم الکترونیکی توسط یکی دیگر از نزدیکان وی (۶ خرداد ١٣٩٨) به دست آمده است. خبر این اعدام به همراه ٢١ نفر دیگر در روزنامه‌های آیندگان، اطلاعات و کیهان (١٨ اردیبهشت ١٣۵٨) نیز منتشر شده است. اطلاعات تکمیلی در این باره از مصاحبه با یک سرهنگ سابق ژاندارمری و آشنا با سرهنگ فردوس‌مکان (۱۸ و ۲۰ بهمن ۱۳۹۹)، تحقیقات و مصاحبه‌های بنیاد برومند با شاهدان تظاهرات به نفع دولت و قانون اساسی در ۵ بهمن ۱۳۵۷ (۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۲۵ تیر و آبان-آذر ۱۳۹۹)، نامه دادستانی انقلاب اسلامی (۱۱ تیر ۱۳۵۸)، وصیتنامه آقای حسین فردوس‌مکان، روزنامه اطلاعات (۳، ۴، ۵، ۹، ١٠، ١١ و ۱۶ بهمن ١٣۵٧)، روزنامه کیهان (۵ و ۹ بهمن ۱۳۵۷) و سایر منابع* جمع‌آوری شده است.

سرهنگ فردوس‌مکان یکی از ۴۳۸ نفریست که اعدامشان در گزارش اسفند ۱۳۵۸ سازمان عفو بین الملل اعلام شده است. سازمان عفو بین الملل، بر مبنای گزارشات رسانه های ایرانی و خارجی و خبرگزاری رسمی پارس لیستی از متهمانی را که دادگاه‌های انقلاب از زمان تاسیس تا مرداد ۱۳۵۸ محکوم کرده اند تهیه و در این گزارش منتشر کرده است.

سرهنگ فردوس‌مکان، متولد سال ۱۳۰۹ در شهرستان بابل، متاهل و دارای سه فرزند بود. او بعد از اخذ مدرک دیپلم در دبیرستان نظام تهران، در دانشگاه جنگ شیراز دوره عالی را به اتمام رساند. او مدتی به عنوان افسر نیروی زمینی ارتش در  بندرعباس، ساری و کرمان خدمت کرد. به گفته نزدیکانش، سرهنگ فردوس‌مکان که به درستکاری، وظیفه‌شناسی و صداقت شهرت داشت، بین سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ به درخواست مسئولان وقت که احتیاج به افراد سالم در ژاندارمری داشتند، در ژاندارمری فسا، قم و اردبیل با درجه سرهنگی و به عنوان فرمانده هنگ به خدمت مشغول بود. سرهنگ فردوس‌مکان کمی بیش از یک سال قبل از انقلاب به تهران منتقل شد و به عنوان فرمانده قرارگاه ٢۴ اسفند ژاندارمری تهران خدمت کرد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ و ۱۸ بهمن ۱۳۹۹)

نزدیکان سرهنگ فردوس‌مکان او را انسانی وطن‌پرست، ساده زیست و عاشق کار و از دوستداران شاه توصیف کرده‌اند که ماه‌های متوالی دور از خانواده در ماموریت می‌گذراند و هیچگاه از مقامش برای اندوختن ثروت استفاده نکرد. حساب بانکی سرهنگ فردوس‌مکان بعد از مرگ حاوی "۱۸ تومان" سپرده بوده است. یک منبع مطلع  که سرهنگ فردوس‌مکان را از نزدیک می‌شناخت او را افسری خوشنام و محبوب، باسواد، بسیار مهربان و با رفتاری ملایم و با احترام نسبت به زیردستان‌اش توصیف کرده است. به گفته نزدیکانش، با اینکه برای او امکان خروج از ایران مهیا شده بود، تمایلی به ترک کشور نداشت و در پاسخ به پیشنهاد مستقیم یک مقام نظامی بلندپایه گفته‌ بود که "ایران را در آتش تنها نمی‌گذارم." (مصاحبه  بنیاد برومند، ‌۱۳ خرداد ۱۳۹۸ و ۱۸ بهمن ۱۳۹۹)

سرهنگ فردوس‌مکان پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ به مدت یک ماه و نیم سرکار نرفت و مدتی در خانه‌ی یکی از بستگانش زندگی کرد و چند روز پیش از بازداشتش  نیز به خانه‌ی خود برگشت. (مصاحبه  بنیاد برومند، ‌۱۳ خرداد ۱۳۹۸)

پرونده‌ی سرهنگ فردوس‌مکان به درگیریهای میدان ۲۴ اسفند تهران در روز ۸ بهمن ۱۳۵۷ مرتبط است.

واقعه ٨ بهمن ١٣۵٧

با اوج گرفتن اعتراضات مردمی در پاییز و زمستان سال ١٣۵٧ محمدرضا پهلوی، شاه ایران در ۱۵ دی ١٣۵٧ سمت نخست وزیری را به یکی از مخالفان خود، شاپور بختیار، دبیر کل حزب ایران که تا دی‌ماه ۱۳۵۷ از رهبران جبهه ملی ایران بود، واگذار کرد. آقای بختیار در برنامه سیاسی خود به آزادی‌های سیاسی در چهارچوب قانون تاکید داشت و گفته بود قانون حتی تغییر رژیم سیاسی را نیز پیش‌بینی کرده است و مردم می‌توانند در آرامش از طریق انتخابات در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند. آیت‌الله خمینی که در پاریس مستقر شده بود، در سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و پیام‌های خود دولت شاپور بختیار را غیرقانونی خوانده و گفته بود: «همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعا حرام و قانونا جرم است.»** (صحیفه نور، جلد پنجم)

در اولین روزهای بهمن ماه، اعتصابها، واکنش به اخبار مرتبط با بازگشت آیت‌الله خمینی و شکست مذاکرات نخست وزیر با آیت‌الله خمینی و اطرافیان‌اش، تنش بین طرفین را تشدید کرد. روز ۴ بهمن ۱۳۵۷ ابتدا فرودگاه مهرآباد و همان شب کل فرودگاه‌های کشور به دستور دولت بسته شدند.

روز پنجم بهمن ۱۳۵۷ تهران شاهد راهپیمایی بزرگی در حمایت از دولت و قانون اساسی بود که رسانه‌ها تعداد شرکت کنندگان آن را بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار نفر تحمین زده‌اند. مخالفان شرکت کنندگان این راهپیمایی را که از ورزشگاه امجدیه شروع شد و به میدان بهارستان ختم، با چوب و آجر و چاقو مورد حمله قرار دادند. این تظاهرات در برخی دیگر از شهرستان‌ها نیز برگزار شد و مخالفان آن شعارهایی بر علیه شاه و به نفع آیت‌الله خمینی سر می‌دادند. (کیهان ۵ بهمن ۱۳۵۷،تحقیقات و مصاحبه بنیاد برومند با چند شرکت کننده در تظاهرات،‌ ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۲۵ تیر و آبان-آذر ۱۳۹۹؛ اطلاعات، ۳، ۴ و ۵ بهمن ۱۳۵۷)

همزمان، بختیار از طریق مذاکره با  نزدیکان آیت الله خمینی، آماده شده بود که برای صحبت در مورد آینده کشور و پیدا کردن راه حل دراز مدت به پاریس سفر کند و با آیت‌الله خمینی دیدار کند. اما آیت الله خمینی در روز ۷ بهمن با ارسال بیانیه‌ای به رسانه‌‌ها اعلام کرد که مذاکره با بختیار منوط به استعفای وی است. این شرط مورد قبول شاپور بختیار که قصد داشت به عنوان رییس دولت از مسیر قانونی مشکلات را حل و فصل کند، نبود. او سفر خود به فرانسه را به آینده موکول، اما تاکید کرد که درهای مذاکره همچنان باز است.*** (نیویورک تایمز ۷، ۸ و ۹ بهمن؛ آسوشیتدپرس، ۸ بهمن ۱۳۵۷؛ اطلاعات ۴ بهمن ۱۳۵۷)

در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۵۷ به دلیل بسته بودن فرودگاه‌ها و به تعویق افتادن مجدد ورود آیت‌الله خمینی از پاریس به ایران، حدود ۴۰ نفر از روحانیون در مسجد دانشگاه تهران در خیابان انقلاب در اعتراض به بسته بودن فرودگاه‌ها تحصن کردند. به دنبال این تجمع، عده‌ای از طرفداران او مقابل دانشگاه تهران، در خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی)، منشعب از میدان ۲۴ اسفند (انقلاب کنونی) تجمع کردند. مردم در این تجمع شعارهایی از جمله «رهبران! ما را مسلح کنید» سر داده بودند. طبق گزارشات موجود حدود ساعت ۲ تا ۲ و نیم بعد از ظهر جمعیت از مقابل دانشگاه به سمت میدان ۲۴ اسفند حرکت کرد. با تجمع تظاهرات‌کنندگان در مقابل ستاد ژاندارمری واقع در تقاطع خیابان سی‌متری (کارگر جنوبی کنونی) و میدان ۲۴ اسفند بین نیروهای ژاندارمری، فرمانداری نظامی و مردم درگیری‌هایی رخ داد. اما درباره نحوه شروع این درگیری گزارشات متناقضی منتشر شده است. به گزارش روابط عمومی ژاندارمری که در ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ در رسانه‌ها منتشر شد،‌ در ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر «اخلالگران در میدان ۲۴ اسفند به اتوبوس‌های سرویس کارکنان ستاد حمله نموده و دو دستگاه را آتش زده …. ۳ نفر نگهبان محدود درب شمالی برای تفرقه جمعیت مبادرت به تیرهوایی می‌نمایند که اخلالگران با ازدحام و اشغال ساختمان‌های مجاور با اجرای تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتف و نارنجک یک سرباز به درجه شهادت نائل  یک استوار مصدوم و ناهارخوری افسران دچار حریق می‌گردد. ناچار و به منظور تقویت نگهبانان محدود و رفع محاصره از فرمانداری نظامی تقاضای کمک گردید….»  فرمانداری نظامی تهران نیز در گزارش ۹ بهمن ۱۳۵۷ شروع درگیری را به حمله تظاهرات‌کنندگان به اتوبوس‌های ژاندارمری نسبت داد و اشاره کرد که عده‌ای از آن‌ها با در اختیار گرفتن مسلسل‌ به شلیک به مردم و ماموران پرداختند. این نهاد در گزارش دیگری به اشغال ساختمان‌های مجاور ستاد ژاندارمری و تیراندازی افراد مسلح به مردم و نیروهای نظامی از داخل این ساختمان‌ها اشاره کرد.**** (اطلاعات، ۱۱ بهمن ۱۳۵۷؛ تاریخ شفاهی؛ تاریخ ایرانی)

خبرنگار آسوشیتدپرس که در محل حضور داشت منشا درگیری را  تلاش تظاهرات‌کنندگان برای به آتش کشیدن قرارگاه ژاندارمری گزارش کرد. این گزارش همچنین از وجود تک‌تیراندازانی که لباس شخصی پوشیده بودند و هویتشان روشن نبود از بالای ساختمان‌ها به مردم تیراندازی می‌کردند صحبت می‌کند. طبق این گزارش نیروهای کمکی ارتشی با مسلسل به سمت تظاهرات‌کنندگان آتش گشودند. (آسوشیتدپرس، ۸ بهمن ۱۳۵۷)

رسانه‌های داخلی درباره ساعت وقوع و نحوه شکل‌گرفتن اتفاق گزارشات متناقضی منتشر کرده‌اند. روزنامه کیهان در یک گزارش ساعت وقوع حادثه را یک بار ۱۲ ظهر و بار دیگر ۳ بعد از ظهر عنوان کرده است.***** (جوانان امروز، ۱۶ بهمن ۱۳۵۷؛ تاریخ شفاهی، کیهان، ۹ بهمن ۱۳۵۷ و  ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸)

حضور نیروهای مسلح ناشناس در گزارش رسانه‌های داخلی که به مخالفان دولت گرایش داشتند نیز آمده است. طبق گزارش روزنامه کیهان در همان روز برخی از نیروهای «کمیته استقبال از امام» در میان جمعیت تظاهرات‌کننده حضور داشتند. این کمیته از روز ۳ بهمن ۱۳۵۷ به منظور «فعالیت‌های انتظاماتی و نظم مراسم استقبال »از آیت‌الله خمینی توسط اعضای شورای انقلاب تشکیل شد. یکی از برنامه‌های این کمیته، یعنی تامین انتظامات، توسط گروهی از افراد مسلح آموزش‌دیده انجام می‌شد. تامین اسلحه و آموزش این افراد از طرف گروه‌های مورد اعتماد آیت‌الله خمینی از جمله یوسف کلاهدوز، از اعضای گارد شاهنشاهی و از بنیانگذاران بعدی سپاه پاسداران و محمد بروجردی از اعضای گروه توحیدی صف، از گروه‌های چریکی مسلمان نزدیک به آیت‌الله خمینی، انجام شد. به گفته عماد‌الدین باقی این کمیته تعدادی نیروی پلیس مخفی مردمی هم در اختیار داشت. ****** (تاریخ شفاهی؛‌ صحیفه نور،‌جلد پنجم؛ تسنیم، ۳ بهمن ۱۳۹۸؛ نیویورک تایمز، ۹ بهمن ۱۳۵۷؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

دستگیری و بازداشت

سرهنگ فردوس‌مکان روز ٢۴ اسفند ١٣۵٧ ساعت ۹ و نیم صبح به محل کارش، قرارگاه ٢۴ اسفند تهران، مراجعه کرد. او در  ساعت ١١ و نیم پیش از ظهر همان روز در یک تماس تلفنی به خانواده‌اش اطلاع داد که در حال انتقال او به زندان قصر هستند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۳ خرداد ۱۳۹۸)

سرهنگ فردوس‌مکان در دوران بازداشت به وکیل دسترسی نداشت.

پس از بازداشت، سرهنگ فردوس‌مکان که در بند ۳ زندان قصر نگهداری می‌شد، روی کاغذ سیگار برای خانواده‌اش پیام فرستاد که برای او لباس گرم ببرند، چون شیشه سلول‌اش شکسته شده بود. همسر سرهنگ فردوس‌مکان پس از یک ماه تلاش از طریق یک روحانی که در قم، محل خدمت سابق سرهنگ فردوس‌مکان با او آشنا شده بودند، امکان سه بار ملاقات با او را پیدا کرد. اولین ملاقات یک ماه بعد از دستگیری و آخرین ملاقات دو روز قبل از اجرای حکم انجام شد، در حالی که سرهنگ فردوس‌مکان انتظار داشت که به زودی آزاد شود. سرهنگ فردوس‌مکان در زندان برای معیشت خانواده و تحصیل فرزندانش ابراز نگرانی می‌کرد، اما مایل نبود فرزندانش او را که ۳۱ سال به مملکت خدمت کرده بود، در زندان ببینند. سرهنگ فردوس‌مکان در ملاقات‌ها با ظاهری آراسته و لباس نظامی حضور پیدا کرده بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۸ خرداد ۱۳۹۹)

سرهنگ فردوس‌مکان در دوران بازداشت به وکیل دسترسی نداشت.

دادگاه

شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب تهران در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ به پرونده‌ی سرهنگ فردوس‌مکان و چند مقام سابق دیگر به صورت جمعی رسیدگی کرد. (کیهان، ١٨ اردیبهشت ۱۳۵۸، مصاحبه بنیاد برومند، ۱۸ خرداد ۱۳۹۸) سرهنگ فردوس‌مکان در دادگاه از داشتن وکیل محروم بود.

از مدت زمان برگزاری دادگاه اطلاعی در دست نیست، اما منابع موجود از محاکمه ۲۱ نفر در شعبه دوم و سوم خبر می‌دهند که رسیدگی به پرونده‌ی ۹ نفر از این افراد در یکی از شعبه‌ها ظرف ۴ ساعت انجام شد. (کیهان و آیندگان ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۷) 

اتهامات

اتهامات سرهنگ فردوس‌مکان در کیفرخواستی که علیه او تنظیم شده بود، «صادر کردن دستور تیراندازی به پرسنل تحت فرماندهی خود به سوی مردم، شرکت مستقیم در قتل عام مردم بی گناه مسلمان در میدان ۲۴ اسفند سابق، در تاریخ ٨ بهمن ماه ۱۳۵۷و سرکوب تظاهر کنندگان» عنوان شده است. (کیهان و آیندگان، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸)

در کیفرخواست صادر شده علیه آقای فردوس‌مکان ادعا شده است که بعد از برخورد یک دستگاه اتوبوس ژاندارمری با تظاهرات‌کنندگان و شروع زدوخورد میان مردم و ماموران نظامی، به دستور یکی دیگر از متهمان پرونده «تمام قوای ژاندارم» حاضر در محل ستاد وارد صحنه‌ی درگیری شده و به سمت مردم تیراندازی کرده‌اند. به ادعای کیفرخواست، در این درگیری‌ها بیش از ۱۰۰ نفر کشته و حدود ۴۰۰ نفر زخمی شده‌اند. (کیهان ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸)

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر اشاره به گزارش‌هایی می کنند دال بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی به مخالفین سیاسی خود اتهامات کاذبی نسبت داده است. شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

مدارک و شواهد علیه سرهنگ فردوس‌مکان که در کیفرخواست به آن اشاره شده:

«قرار متهم به حضور در صحنه عملیات»، گزارشات رسمی ژاندارمری از عملیات شامل «گزارش روز ۱۰ بهمن در شرح واقعه و مقدار مصرفی مهمات پرسنل تحت فرماندهی، از جمله مصرف ۲۱ عدد گاز اشک آور و ٢٣٦٥ فشنگ جنگی با تفنگ ژـ ٣ و کلت»، «گزارش سروان فیروزی و استوار قدرت‌الله نقیبی مبنی بر تیراندازی و مقدار مهمات مصرف شده»، «اظهارات سروان علی سهرابی مبنی بر تذکر به سرهنگ فردوس‌مکان که مانع از تیراندازی شود و خودش نیز تیراندازی نکند»، «اظهارات سروان محمد علی سهرابی مبنی بر تیراندازی آقای فردوس مکان با اسلحه یوزی و ژ۳»، «تحقیقات انجام شده از فردی که شاهد ماجرا بوده که تظاهرات‌کنندگان به سمت سرهنگ فردوس‌مکان سنگ پرت می‌کرده و او با مسلسل یوزی به سمت آن‌ها تیراندازی می‌کرده» و این که گفته شده «تیراندازی به سوی مردم به دستور فرماندهی قرارگاه بوده است»، عنوان شد. (کیهان، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۷)

در کیفرخواست اصل گزارشات موجود نیست. همچنین مشخص نیست که تمام مهمات مصرفی مربوط به ژاندارمری بوده است یا به نهادهای دیگر مانند نیروهایی که از طرف فرمانداری نظامی برای حفاظت از ژاندارمری به محل آمده بودند ارتباط داشته است.

سازمان‌های بین المللی حقوق بشر بارها دولت جمهوری اسلامی ایران را به خاطر اعمال سیستماتیک شکنجه‌های شدید و استفاده از سلولهای انفرادی جهت گرفتن اعتراف از زندانیان محکوم کرده‌اند و صحت اعترافاتی که تحت فشار از متهمان گرفته شده است را مورد پرسش قرار داده‌اند.

دفاعیات

سرهنگ فردوس‌مکان اتهامات وارد شده را در دادگاه رد کرد. به گزارش روزنامه‌ی کیهان، او با اشاره به حادثه‌ی روز ۸ بهمن ۱۳۵۸ در دفاع از خود گفت: "من در بدو بازپرسی گفتم که در ساعت شروع حادثه در محل ستاد بودم و اطلاعی از اوضاع بیرون نداشتم. همه افراد تحت فرماندهی شاهد هستند که یکباره صدای تیراندازی شنیدیم. از آنجائی که مسئولیت داشتم آمدم پایین و رفتم دیدم که افراد پاسدار مشغول تیراندازی به سوی مردم هستند که عده ای از افسران مافوق من نیز ناظر صحنه بودند. در این هنگام قرارگاه ستاد به آتش کشیده شد و سربازان در این هنگام [تیراندازی] هوائی میکردند و منهم آنجا حاضر بودم، ولی اینکه مرا متهم به تیراندازی به سوی مردم کرده‌اند دروغ محض است. تیراندازی به دستور افراد دیگری بود و اصولا چون دستورات حفاظتی قبلا صادر می‌شود و وظایف اشخاص معین است من حق دستور تیراندازی نداشتم. من به شرف و وجدانم سوگند می‌خورم که اظهاراتم حقیقت محض بوده است.» (کیهان، ١٨ اردیبهشت ۱۳۵۸)

سرهنگ فردوس‌مکان اتهامات وارد شده را در دادگاه رد کرد:«اینکه مرا متهم به تیراندازی به سوی مردم کرده‌اند دروغ محض است، وظایف اشخاص معین است من حق دستور تیراندازی نداشتم».

سرهنگ فردوس‌مکان همچنین اظهارات سروان فیروزی را که نام او بدون مشخص شدن محتوای شهادتش، در چند بخش از کیفرخواست به عنوان شاهد آمده است، رد کرد. یک سرهنگ ژاندارمری بازنشسته که با متهم  آشنا بود  به بنیاد برومند گفته است که سرهنگ فردوس‌مکان در ژاندارمری محبوب بوده و تنها یک نفر از پرسنل قرارگاه ژاندارمری ۲۴ اسفند به دعوت دادستانی برای شکایت از او حاضر شده بود بر علیهش شهادت بدهد. این فرد شهادت این پرسنل را «مغرضانه» توصیف کرد و اتهامات علیه سرهنگ فردوس مکان را بی اساس دانست. به گفته‌ی او، «اسلحه سازمانی ژاندارمری مسلسل نبوده است. این نهاد تنها اسلحه ژ۳ داشته است، آن‌هم برای دفاع از ساختمان ستاد. پشت‌بام قرارگاه ژاندارمری ۲۴ اسفند محلی برای استقرار سرباز نداشته است و ماموران این ستاد هم حق خروج از ستاد و مقابله با تظاهرات‌کنندگان در خیابان را نداشته‌اند.» این افسر سابق ژاندارمری معتقد است سرهنگ فردوس‌مکان به عنوان فرمانده قرارگاه نهایتا می‌توانسته دستور تیراندازی داده باشد، اما این فرد باور ندارد که خودش مستقیم تیراندازی کرده باشد. سرهنگ فردوس‌مکان نیز از کسانی که «بی‌شرمانه» علیه او «شهادت دروغ» داده‌اند به خدا شکایت کرده بود. (کیهان، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۷؛ مصاحبه بنیاد برومند ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ و ۲۰ بهمن ۱۳۹۹)  

گزارش‌های ژاندارمری و فرمانداری نظامی تهران و حومه بعد از وقوع حادثه ۸ بهمن ۱۳۵۷ نیز با شرح وقایع دادستان همخوانی ندارد. ژاندارمری در اطلاعیه‌ای که در ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ در روزنامه‌ها منتشر شد درباره حادثه توضیح داد: «اصولا قرارگاه ستاد ژاندارمری یگان رزمی نبوده و همانطور که از عنوان آن مفهوم می‌گردد ستاد هماهنگ کننده و نظارت در وظایف یگان های خارج از مرکز که در سرتاسر کشور گسترش دارند می‌باشد… بنابراین حفاظت از این ستاد بوسیله چند نگهبان معدود صورت می‌گیرد که تعداد محدودی مهمات نیز در اختیار دارند پس چگونه می‌توان به محافظین چنین ستادی اتهام کشتن یا مصدوم نمودن تعداد غیرقابل تصور را نسبت داد …. یا از پشت بامها اشخاص با لباس شخصی مبادرت به تیراندازی نموده‌اند که بزعم نظر جراید اشخاص مزبور به عوامل ژاندارمری نسبت داده می‌شود. مگر ضرورتی داشت که حتما با لباس غیرنظامی از خانه و ستاد خود دفاع نمایند؟ و این عوامل قطعا عده‌ای خرابکار بوده‌اند که با اشغال ساختمان‌های مجاور به اصطلاح محاصره خود را تکمیل نموده‌اند و متاسفانه اظهار نظر و مندرجات جرایت متکی به واقعیات نبوده و بیشتر خوانند پسند تهیه شده». گزارش فرمانداری نیز تاکید کرده بود که گفته بود تیراندازی و مقابله نیروهای نظامی با مردم پس از آن اتفاق افتاد که «گروه زیادی از خرابکاران که برخی از آنان مسلح بودند از پشت بامها و ساختمانهای مجاور میدان ۲۴ اسفند به ماموران حفاظت ساختمان ستاد ژاندارمری کشور حمله کردند و قصد آتش زدن ساختمان را داشتند.» (روزنامه اطلاعات،‌ ۱۱ بهمن ۱۳۵۷؛ تاریخ شفاهی)

خلاصه‌ای از ایرادهای حقوقی دادرسی آقای حسین فردوس‌مکان

پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ ساختار دستگاه قضایی به هم ریخت و روحانیون طرفدار حکومت در قالب حاکم شرع وارد این دستگاه شدند. در اکثریت پرونده‌های سیاسی و امنیتی این روحانیون حکم صادر می‌کردند. بی‌طرفی و استقلال این حاکمان شرع به شدت مورد تردید است. این قضات خارج از اصول مربوطه و بدون سنجش دانش و لیاقتشان وارد سیستم قضائی شدند. از این رو اعتبار احکام صادر شده از طرف آنها مورد تردید است. اکثریت متهمین اجازه استفاده از وکیل را نداشته و محاکمات به صورت خیلی سریع و بدون انجام تحقیقات صورت می‌گرفت. در این پرونده شاهد هستیم که حادثه منجر به محکومیت آقای فردوس‌مکان در بهمن ۵۷ و در زمان حاکمیت قوانین دوران پهلوی اتفاق افتاده است. با این وجود محاکمه در دادگاه انقلاب انجام شده و هیچ کدام از مقررات ماهوی و شکلی معتبر مورد توجه قرار نگرفته است. محاکمه بدون انجام تشریفات آیین دادرسی و بر اساس مقررات شرعی انجام شده است. این بزرگترین ایراد این پرونده و پرونده های مشابه است. چرا که تمامی این محاکمات خارج از اصول قانونی و حقوقی و به صورت شتابزده و صحرایی انجام شده است. طبیعتا از لحاظ حقوقی نتیجه چنین محاکماتی هر چه باشد فاقد اعتبار است. با این وجود اگر به اطلاعات منتشر شده نیز توجه شود می‌توان گفت محکومیت آقای فردوس‌مکان به محاربه از لحاظ شرعی نیز درست نبوده است، زیرا محاربه زمانی است که یک شخص با استفاده از اسلحه باعث ایجاد رعب و وحشت در جامعه شود. در این پرونده در مورد اینکه گلوله‌های اصابت شده به کشته شدگان یا مجروحین متعلق به ژاندرمری بوده یا نه، کارشناسی به عمل نیامده است و به احتمال زیاد شاهدانی که می‌توانستند به نفع آقای فردوس‌مکان شهادت دهند به دادگاه فراخوانده نشده‌اند. از طرف دیگر در پرونده در مورد اینکه چه کسانی ابتدا شروع به تیراندازی کرده‌اند، تحقیقاتی به عمل نیامده است، زیرا اگر تظاهرات کنندگان اقدام به آشوب و یا تیراندازی کرده بودند، مطابق مقررات ماموران مربوطه حق تیراندازی را داشته‌اند. به عبارتی موضوع می‌بایست در قالب جرایم ارتش و با جلب نظر کارشناسان ارتش مربوط به استفاده از سلاح بررسی می‌شد.

حکم

شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران، در تاریخ ١٧ اردیبهشت ١٣۵٨، چند ساعت پس از محاکمه، سرهنگ حسین فردوس‌مکان را «محارب با خدا و نایب امام و مفسد فی‌الارض» شناخت و به اعدام محکوم کرد.

سرهنگ فردوس‌مکان صاحب املاک و مستغلات نبود و بنابراین مصادره‌ی اموال در مورد پرونده او موضوعیت نداشت،‌ با این حال مقامات دادستانی به رفع مسدودیت احتمالی از حساب بانکی او دستور داده و تاکید کرده‌اند حکم مصادر‌ه‌ی اموال در مورد سرهنگ فردوس‌مکان صادر نشده است. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۸ خرداد ۱۳۹۸)

سرهنگ حسین  فردوس مکان به همراه ٢٠ نفر دیگر در ساعت ۵ صبح روز  ١٨ اردیبهشت ١٣۵٨ در زندان قصر تیرباران شد. او از حق آخرین دیدار با خانواده‌اش محروم بود.  

خانواده‌ی سرهنگ فردوس‌مکان از طریق اخبار رادیو از اجرای حکم اعدام سرهنگ فردوس‌مکان مطلع شدند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۸ خرداد ۱۳۹۸)

از سرهنگ فردوس‌مکان یک وصیتنامه به جا مانده است.

خانواده‌ی سرهنگ فردوس‌مکان او را در قائمشهر در استان مازندران دفن کردند. تعداد زیادی از مردم شهر در تشییع جنازه او شرکت و به او ادای احترام کردند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۸ خرداد ۱۳۹۸؛ فرم الکترونیکی، ۶ خرداد ۱۳۹۸) 

-------------------

*پرتال امام خمینی - صحیفه نور، جلد پنجم (تاریخ آخرین بازدید: بهمن ۱۳۹۹)، نیویورک تایمز (۷، ۸ و ۹ بهمن ۱۳۵۷)، مصاحبه‌ی مطبوعاتی شاپور بختیار در ۹ بهمن ۱۳۵۷ منتشر شده در آسوشیتدپرس (۱۱ بهمن ۱۳۵۷)، آسوشیتدپرس (۸ و ۹ بهمن ۱۳۵۷)، تاریخ شفاهی (تاریخ آخرین بازدید: بهمن ۱۳۹۹)، جوانان امروز (۱۶ بهمن ۱۳۵۷)، خبرگزاری تسنیم (۳ بهمن ۱۳۹۸) و مرکز اسناد انقلاب اسلامی (تاریخ آخرین بازدید: بهمن ۱۳۹۹)
** او در پیامی به تاریخ ۲۲ دی ۱۳۵۷ خطاب به «ملت ایران» از احتمال کودتا توسط نظامیان خبر داده و گفته بود: «بر ملت شجاع ایران است که خود را در مقابل چنین توٓطئه‌ای به هر وسیله ممکن مجهز کنند. … در صورتی که چماق‌ به دستان و یا مفسدین به آن‌ها حمله کردند می‌توانند از خود دفاع کنند، گرچه منتهی به قتل آن‌ها شود.» (صحیفه نور، جلد پنجم)
*** شاپور بختیار با تاکید بر تغییر از راه قانونی گفته بود «تسلیم زور و جنجال و ماجراجویی» نمی‌شود. به گزارش برخی رسانه‌ها رفتار تظاهرات‌کنندگان در روزهای منتهی به ورود آیت‌الله خمینی به ایران خشن‌تر شده بود. (نیویورک تایمز ۷، ۸ و ۹ بهمن؛ آسوشیتدپرس، ۸ بهمن ۱۳۵۷؛ اطلاعات ۴ بهمن ۱۳۵۷)
****  شاپور بختیار نیز در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در ۹ بهمن ۱۳۵۷ ضمن تاکید بر این که دستور تیراندازی به سمت تظاهرات‌کنندگان را صادر نکرده، گفته بود: «وقتی افراد مسلح به مقر پلیس حمله می‌کنند، ژاندارمری و ارتش حق دارند از خودشان دفاع کنند. هیچ کشوری محاصره ژاندارمری و حمله به نیروهای نظامی‌اش را تحمل نمی‌کند.» (اطلاعات، ۹ بهمن ۱۳۵۷؛ آسوشیتدپرس،‌ ۱۱ بهمن ۱۳۵۷)
***** گزارشات دیگر هم عمدتا به ظهر روز ۸ بهمن ۱۳۵۷ اشاره کرده‌اند. روزنامه‌ اطلاعات گزارش کرده است که عده‌ای لباس شخصی از داخل ساختمان ژاندارمری به اتوبوس‌های ژاندارمری حمله کرده‌اند و متعاقب آن نظامیان از پشت‌بام ژاندارمری مردم را به گلوله بسته‌اند. روزنامه کیهان وقوع حادثه را به برخورد یک «اتوبوس ارتشی» که با سرعت بالا در حرکت بود، به تظاهرات‌کنندگان و خشم معترضان نسبت داده است که به وقوع درگیری و تیراندازی نیروهای ژاندارمری انجامیده است. (جوانان امروز، ۱۶ بهمن ۱۳۵۷؛ تاریخ شفاهی، کیهان، ۹ بهمن ۱۳۵۷ و  ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸)
****** بنا به گزارشات موجود در این تظاهرات شعارهایی از قبیل «واى به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد»، «اگر خمینی دیر بیاد، مسلسلها بیرون میاد»، «رهبران ما را مسلح کنید» و «مردم مسلح شوید» داده می‌شد. برخی از گزارش‌ها از فروش مواد ساخت وسایل آتش‌زا به تظاهرات‌کنندگان در حاشیه خیابان شاهرضا خبر داده‌اند. درگیری‌های روز ۸ بهمن ۱۳۵۷ تا غروب همان روز در نقاط مختلفی از شهر تهران ادامه پیدا کرد. گزارشات رسمی از کشته شدن کمتر ۲۰ نفر و زخمی شدن حدود ۱۶۰ نفر و گزارش رسانه‌ها با استناد به گزارش بیمارستان‌ها و پزشکی قانونی از کشته شدن حدود ۳۰ نفر و زخمی شدن حدود ۳۰۰ نفر صحبت کرده‌اند. روزنامه آیندگان در ۹ بهمن ۱۳۵۷ بر اساس اطلاعات آخرین ساعات شب قبل، آمار کشته شدگان و مجروحان درگیری‌های روز گذشته در میدان ۲۴ اسفند تهران را از سوی پزشکان بشرح زیر اعلام کرده است: بیمارستان داریوش: ۲ کشته، ۱۹ مجروح؛ بیمارستان فیروزگر ۳ کشته، ۱۳ مجروح؛ بیمارستان فارابی، ۴ کشته، ۱ مجروح و بیمارستان هزارتختخوابی، ۱۴ کشته، ۷۱ مجروح. (کیهان و آیندگان، ۹ بهمن ۱۳۵۷؛ تاریخ شفاهی؛ نیویورک تایمز و آسوشیتدپرس، ۹ بهمن ۱۳۵۷)

تصحیح و یا تکمیل کنید