بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

علیرضا کیانی

درباره

سن: ۳۹
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: مرداد ۱۳۶۷ — شهریور ۱۳۶۷
محل: زندان گوهردشت، کرج، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; ارتداد

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای علیرضا کیانی، فرزند هدایت الله، از طریق گفتگو با یکی از خویشان وی به دست آمده است. نام وی در کتابچه «آنان که نه گفتند»، که شامل اسامی قتل عام شدگان سال ١٣٦٧ می‌باشد و توسط انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران (پاریس) گردآورده شده، آمده است.

آقای کیانی متمایل به سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و یکی از قربانیان کشتار جمعی زندانیان سیاسی ۱۳٦۷ است. اکثر زندانیان اعدام شده از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. علاوه بر آن، گروه‌های مارکسیست لنینیستی مخالف جمهوری اسلامی مثل سازمان فدائیان خلق (اقلیت) و حزب پیکار، اعضا و هوادارن احزابی چون حزب توده و فدائیان خلق (اکثریت) که فعالیتی در مخالفت با جمهوری اسلامی نداشتند نیزازقربانیان این کشتار بودند. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر و مصاحبه با خانواده‌ها و خاطرات شهود جمع‌آوری شده است.

آقای کیانی فارغ التحصیل رشته شیمی بود و در پالایشگاه نفت تهران اشتغال داشت. او پیش از انقلاب هم به دلایل سیاسی زندانی بود و همزمان با انقلاب ٥٧ به همراه دیگر زندانیان آزاد گردید. وی پس از استخدام در پالایشگاه نفت به عنوان مهندس شیمی، يکی از سازمان‌دهندگان مبارزات نفت‌گران پالايشگاه تهران شد. آقای کیانی در بین کارکنان نفت و همچنین زندانیان سیاسی دوره شاه و جمهوری اسلامی چهره‌ای شناخته شده محسوب می‌شود. دستگیری اول آقای کیانی در حیات جمهوری اسلامی در ١٣٦٠ صورت گرفت. او که بعد از مدتی بدون محاکمه آزاد گردید.

در سال ۱۳٤۹ «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران»، متأثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه شهری، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان بلافاصله پس ازپیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. سازمان فداییان خلق (اکثریت) جمهوری اسلامی را انقلابی و ضد امپریالیست دانسته و تا اوایل سال ۱۳٦۲ از آن حمایت می‌کرد، از این تاریخ به بعد اعضای این حزب صرفاً به دلیل اعتقادات سیاسی‌شان هدف حملات و سرکوب جمهوری اسلامی قرار گرفتند.

دستگیری و بازداشت

آقای کیانی در شهریور ١٣٦٤ در زاهدان، جائی که قصد خروج از ایران را داشت، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. ابتدا مدتی در زاهدان در بازداشت بود بعد به تهران انتقال یافت و به کمیته مشترک برده شد.

کمیته مشترک ضدخرابکاری سابق در زمان شاه، در دهه ٦٠ به زندان توحیدی تغییر نام یافت. این زندان به عنوان مقرّ بازداشتها، شکنجه و بازجوییها مورد استفاده قرار می‌گرفت. از دهه ٧٠ شمسی این زندان به موزه عبرت تبدیل شده است.

دادگاه

آقای کیانی در فروردین ١٣٦٥ محاکمه و به سه سال حبس محکوم شد. در مورد شرایط و چگونگی اعدام‌های سال ١٣٦٧ اطلاع دقیقی در دست نیست. طبق اطلاعات موجود در مورد این قربانیان دادگاهی رسمی با حضور وکیل و دادستان برای آنها تشکیل نشد. زندانیانی که در سال ۱۳٦۷ اعدام شدند برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیأت ویژه ۳ نفری، که متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان تهران، برده شدند. این هیأت از زندانیان چپ‌گرا سوالاتی در ارتباط با عقاید آنها و اعتقادشان به خدا و مذهب می‌کرد.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند. آنها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

بر اساس گفته‌های مصاحبه شونده، اتهام آقای کیانی در اولین دادگاه، « نپذیرفتن انزجارنامه» بوده است. مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدامهای جمعی سال ١٣٦۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال ١٣٨١ به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر «ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام» و یا انتساب قربانیان «به عملیات نظامی... در مرزهای کشور»، که گویا اساس محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان «منافقانی» یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: «کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

احتمال می‌رود که زندانیان وابسته به سازمانهایی غیر از مجاهدین خلق ایران، به اتهام «ضد مذهبی» بودن، تأکید بر عقایدشان و توبه نکردن، محکوم شده باشند.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود یادآورمی‌شوند که به عزیزانشان در دادگاه فرصت دفاع داده نشده بود. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان (از داخل زندان) با اعضای مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند چنین آمده که این ادعا‌ها: «با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند.»

حکم

از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. در گواهی فوت که مقامات با پیگیریهای فراوان به خانواده او داده‌اند، نوشته شده است: مرگ در منزل در ٢٥ شهریور ١٣٦٧. ولی بنا به شهادت بازماندگان، تاریخ اعدام زندانیان چپ در گوهردشت بین روزهای ٥ و ١٠ شهریور ٦٧ بوده است. مقامات محل دفن آقای کیانی را به خانواده‌اش اعلام نکرده‌اند. خانواده قربانیان اعدام دسته جمعی سال ١٣٦٧ بر اساس اطلاعات و شواهدی که خود به دست آورده‌اند، بر این گمان هستند که اعدام شدگان چپ تابستان ٦٧ در گورستان خاوران در گورهای جمعی دفن شده‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید