بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

اردشیر اختری

درباره

سن: ۵۰
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۶ مهر ۱۳۶۶
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام نا‌مشخص
اتهامات: جرايم مذهبی

ملاحظات

اطلاعات درباره اعدام آقای اردشیر اختری از مدارک منتشر شده در وبسایت خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران از جمله شرح حال جامعی تحت عنوان «ردشیر اختری – در تاریخ ۶ مهر ۱۳۶۶ در تهران اعدام شد» و وصیتنامه آقای اختری «آخرین وصیتنامه اردشیر اختری قبل از اعدام» (مهر ۱۳۶۶) به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی از روزنامه کیهان لندن «دو بهایی در تهران اعدام شدند» (۲۳ مهر ۱۳۶۶)، نشریه گویا «سومین محفل روحانی ملی: محفلی که منحل شد وبعد اعدام شدند، به مناسبت سالروز تعطیل شدن آخرین محفل ملی که بهاییان ایران انتخاب کردند، مهرداد بشیری» (۲۲ شهریور ۱۳۹۸)، و روزنامه Spokesman Review (۱۱ مهر ۱۳۶۶) و بالاخره، اطلاعات درباره توقیف و تشییع جنازه آقای اختری از مقاله‌ای در رادیو فردا بدست آمده است. (۹ شهریور۱۴۰۰).

آقای اردشیر اختری یکی از۲۰۶ تن بهایی ایرانی است که نامشان در گزارش ۱۳۷۸ جامعه جهانی بهایی ذکر شده.  این گزارش شرح آزار و اذیت اعضای جامعه بهایی در جمهوری اسلامی ایران است و نام بهاییانی که از سال ۱۳۵۷ به بعد کشته شده‌اند در آنجا برده شده.  اطلاعات تکمیلی از جلدهای مختلف «دنیای بهایی» جمع آوری شده.  برای مثال، به جلد ۱۹، ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵، حیفا ۱۳۷۳، مراجعه کنید.

آقای اردشیر اختری در سال ۱۳۱۶ در تبریز بدنیا آمد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران) و زمانی که شش ماهه بود خانواده‌اش به تهران نقل مکان کردند. در سن ۱۵ سالگی بعلت فوت پدر ترک تحصیل کرد و در شرکت ملی بیمه ایران مشغول به کار شد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، نشریه گویا).  در سال ۱۳۶۰، در حالی که عضو هیأت مدیره این شرکت بود، به علت اعتقاد به دیانت بهایی اخراج شد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران).

آقای اختری ابتدا به عضویت محفل روحانی محلی تهران انتخاب شد، و سپس در سال ۱۳۶۰برای خدمت در محفل روحانی ملی ایران انتخاب شد. این سومین محفل روحانی ملی بود که به دلیل بازداشت و اعدام اعضای گروه قبلی انتخاب می‌شدند.  او تا سال ۱۳۶۳ در این محفل خدمت می‌کرد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران).  آقای اختری و آقای امیر حسین نادری جزو آخرین اعضای این محفل روحانی ملی بودند که بازداشت شدند ومدت زندانی بودنشان از همه طولانی‌تر بود.

آقای اختری انسانی بود پر از شور زندگی، علاقمند به پیشرفت بود و بسیار پایبند به اصول اخلاقی (نشریه گویا).  در وصیتنامه‌اش ابراز تأسف کرد که نخواهد توانست فرزندانش را بزرگ کند و بار این مسؤلیت را بر دوش همسرش خواهد گذاشت (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، وصیتنامه اردشیر اختری ۱۳۶۶).

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند. [۲] 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

آقای اختری در روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ بازداشت شد.  پسرش در طی مصاحبه‌ای گفت که نیروهای امنیتی وارد خانه شدند، سه روز آنجا ماندند وهمسر ودو پسرش را گروگان گرفتند. منتظربودند سایر اعضای محفل روحانی با منزل آقای اختری تماس بگیرند تا آنها را هم بازداشت کنند. روز آخر بقیه وسایل منزل او را از بین بردند وچندین قطعه لوازم قیمتی را دزدیدند (رادیو فردا، ۹ شهریور ۱۴۰۰).

آقای اختری سه سال در زندان اوین بود و در آنجا شکنجه می‌شد.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه آقای اختری در دست نیست. 

اتهامات

مسؤلان ایرانی هیچ اتهام رسمی علیه آقای اختری اعلام نکردند (روزنامه Spokesman Review).

از آنجا که جامعه بین‌المللی همواره آزار و سرکوب پیروان بهائیت، این اقلیت مذهبی غیر سیاسی (آرام) را بالاجماع محکوم می‌نماید، مقامات ایران کمتر اذعان می‌کنند به این که بهائیان رابه لحاظ اعتقاداتشان مجازات می‌نمایند. مقامات قضایی عمدتاً اتهاماتی نظیر «فعالیت‌های ضدانقلابی» ، «پشتیبانی از رژیم سابق» ، «جاسوسی برای صهیونیسم» و یا «فعالیت در ارتباط با فحشا، زنا، و فساد اخلاقی» به بهائیان وارد می‌کنند.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای اختری در دست نیست. 

دفاعیات

از دفاعیات آقای اختری اطلاع دقیقی در دست نیست. 

نمایندگان جامعه بهائی تاکید می‌کنند اعضای آن تنها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. آنها همچنین خاطرنشان می‌سازند که درخواست بهائیان برای مطالعه پرونده معمولاً رد می‌شود و از دسترسی به وکیل مدافع نیز اغلب محروم می‌باشند. نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی که همواره در دادگاه‌های ایران به بهائیان وارد می‌شود را تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دینشان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌نها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌‌نماید. این منابع اضافه می‌‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌اساس است  که مبنای آن صرفاً استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است و خاطرنشان می‌سازند که این مرکز دراواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی سال‌ها قبل از تأسیس کشور اسرائیل در کوه کرمل دایر شده است.

حکم

آقای اردشیر اختری در روز ۶ مهر ۱۳۶۶ اعدام شد. درباره نحوه اعدام اواطلاعی در دست نیست.

خانواده آقای اختری چند روز بعد، وقتی باقیمانده وسایلشان را به آنها تحویل دادند از این اعدام باخبر شدند (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران). مسؤلان زندان اوین جسد او را به خانواده اش تحویل ندانند (کیهان لندن).  پسران آقای اختری ابتدا در گورستان بهشت زهرا و سپس در گورستان خاوران بدنبال محل دفن اوگشتند. در خاوران دوقبردیدند که به تازگی حفرشده بود. تصورشان این بود که این دو برای آقای اختری و آقای امیرحسین نادری که با هم اعدام شده بودند آماده شده. این قبور بعدأ توسط بولدوزر تخریب شد (رادیو فردا، ۹ شهریور ۱۴۰۰). آقای اختری در وصیتنامه خود مابقی اموالش را برای همسر و فرزندانش به ارث گذاشته بود. (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، وصیتنامه اردشیر اختری ۱۳۶۶).

---------------------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید