بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سهراب اعرابی

درباره

سن: ۱۹
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

۲۶ روز بود که گم شده بود. وقتی نیروهای امنیتی عکس‌های او را از روی دیوار راهروهای مجتمع مسکونی خانواده‌اش پاره کردند، کار مادرش با آنها به مشاجره کشید.

اطلاعات مربوط به آقای سهراب اعرابی، فرزند پروین و محمد رضا و متولد ٤ اسفند ١٣٦٨، از مصاحبه‌های مادر او با روز آنلاین (٣٠ مهر و ١٢ اسفند ١٣٨٨) به دست آمده است. خبر مربوط به کشته شدن وی در سایتهای اینترنتی هرانا، خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (٢١ و ٢٢ تیر و ۲ دی ماه ١٣٨٨)، نوروز (٢١ تیر و ١٣ مهر ١٣٨٨)، خبرنامه امیرکبیر (۲۱ تیر و ٩ مرداد)، کمیته گزارشگران حقوق بشر (۲۹ مرداد ۱۳۸۸)، روزآنلاین (٢ دی ١٣٨٨)، خبرنامۀ گویا (١ دی ١٣٨٨)، رادیو زمانه (٢١ تیر ١٣٨٨) و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران (١٤ خرداد ١٣٨٩) منتشر شده است.

آقای اعرابی روز ۲٥ خرداد ماه در یک راهپیمایی مسالمت‌آمیز، در نزدیکی میدان آزادی تهران مورد اصابت گلولۀ یک بسیجی قرار گرفت و درگذشت. وی یکی از هفت نفری است که مقام‌های جمهوری اسلامی، جان باختن آنها را در جریان تیراندازی یک عضو بسیج از پشت‌بام پایگاه ۱۱۷ عاشورا (در تقاطع خیابان آزادی و خیابان جناح) تائید کرده‌اند. خانوادۀ او مدت‌ها از وضعیت او بی‌خبر بودند تا اینکه روز ٢٠ تیر مقامات دولتی خبر کشته شدن وی را به آنها ابلاغ کردند. آقای اعرابی ١٩ ساله بود.

در روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی اعتراضی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، در تهران برگزار شد. در پایان گرفتن راهپیمایی، هنگامی که مردم به تدریج متفرق می‌شدند، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی بسیج، کشته و زخمی شدند. در ابتدای بزرگراه محمد علی جناح و در ضلع شمالی میدان آزادی، نیروهای بسیجی پایگاه گردان ١١٧ عاشورا از پشت بام و پنجره‌های ساختمان به روی مردم آتش گشودند. فیلم‌های این تیراندازی‌ها که در یوتیوب قرار داده شده است نشان دهنده حضور ده‌ها تن از معترضان در جلوی پایگاه بسیج است که شعار می‌دهند. در این فیلم‌ها درگیری مستقیم نیروهای بسیجی با مردم دیده نمی‌شود اما نیروهای بسیج از پنجره‌‌ها و پشت بام ساختمان مذکور به مردم شلیک می‌کنند و صدای تیر به وضوح شنیده می‌شود و مردم در حال انتقال زخمی‌ها دیده می‌شوند. یک شاهد عینی که در هنگام تیراندازیهای پایگاه بسیج در آن اطراف حضور داشته است در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت: «جمعیت آنقدر زیاد بود، که تو هر ضلعی که می‌رفت ناخودآگاه تبدیل می‌شد به یک تظاهراتی بزرگ در آن مسیر. [حدود ساعت]هفت [بعد از ظهر] از آزادی حرکت کردم به سمت بالا، به سمت آریاشهر. جمعیت شعار می‌داد... از آزادی دور شده بودیم. نیروهای نظامی کنار خیابان حضور داشتند و کم کم زیاد می‌شدند. از همان‌هایی که لباس‌های چند رنگ تنشان است. لباس مشکی‌ها هم بودند. پلیس کم بود. هشتصد متر [یا] یک کیلومتر [دور] شده بودم. صدایی شنیدم. گفتند که تیراندازی شده. برگشتیم. منشأ صدا مشخص نبود... یکبار رگبار بود [و] دوباره تک تک صدا آمد. جمعیت یک جایی را نشان می‌داد. متوجه یک ساختمان شدم [که جلویش] شلوغ [بود]... روی پشت بام [ساختمان بسیجی‌ها] جابجا می‌شدند ولی خیلی مشخص نبود. من برگشتم عقب، یک پسر جوانی را دیدم که پهلویش تیر خورده بود و به شدت خونریزی داشت.» این شاهد عینی تأکید می‌کند که مردم اطراف پایگاه مسلح نبودند. از تعداد تلفات این حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست.

بر اساس گزارش پزشکی قانونی، آقای اعرابی روز ٢٥ خرداد در اثر اصابت گلوله کشته شد ولی پزشکی قانونی کهریزک پیکر او را روز ٢٩ خرداد تحویل گرفت. در مورد اینکه از ٢٥ تا ٢٩ خرداد، پیکر آقای اعرابی در چه محلی قرار داشته است، اطلاعی در دست نیست.

به گزارش هرانا، روز ٢١ تیر پیکر آقای اعرابی از پزشکی قانونی به بهشت زهرا تحویل داده شد و بامداد روز بعد او در بهشت زهرا (قطعه ٢٥٧، ردیف ٦٢، شماره ٢٨) به خاک سپرده شد. گفته میشود صدها نفر در این مراسم شرکت کردند. در این گزارش آمده است «نيروهای نظامی در مراسم حضور نداشتند اما لباس شخصی‌ها ديده می‌شدند. مامورين انتظامی به خانواده سهراب اعلام کرده بودند که مراسم بدون سردادن شعار و هر چه سريع‌تر بايد پايان يابد.» روز ۲۹ مرداد ۱۳۸۸ مراسم چهلمين روز به خاکسپاری آقای اعرابی بر مزارش در بهشت زهرای تهران برگزار شد (کمیته گزارشگران حقوق بشر).

واکنش مسئولان

به گزارش هرانا در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۸۸، قاضی پرونده گفته است که «سهراب به ضرب گلوله و در تجمع میدان آزادی کشته شده و یکی از هفت نفری هست که در تیراندازی یکی از نیروهای بسیج به سمت مردم جان باخته است.» در مورد اینکه مسئولان در چه تاریخی به این امر پی بردند اطلاعی در دست نیست ولی آنها تا روز ٢٠ تیر ١٣٨٨ از مطلع کردن خانواده از کشته شدن آقای اعرابی سر باز زدند و به مادر او که دایماً به مقامات مختلف مراجعه می‌کرد، اطلاعاتی ارائه نمی‌کردند.

به گزارش خبرنامۀ گویا، بعد از ظهر ٢٩ آذر ١٣٨٨، «نیروهای امنیتی» به ساختمان محل سکونت خانوادۀ اعرابی در شهرک آپادانا در غرب تهران رفتند و عکس‌های آقای اعرابی را که در راه پله و در ورودی آپارتمان خانواده وجود داشت، از دیوار کندند. در آن زمان خانم فهیمی، مادر آقای اعرابی در خانه نبود. همان شب، ماموران پلیس امنیت به آپارتمان آن‌ها رفتند و خانم فهیمی را به پلیس امنیت احضار کردند. در پاسخ اعتراض وی به کندن عکس‌های پسرش، جواب دادند «راهرو فضای عمومی است و نباید عکسی بر آن باشد» (روز آنلاین، ٢ دی ١٣٨٨). صبح روز بعد، چند مامور با برگۀ احضاریه به خانۀ خانوادۀ اعرابی رجوع کردند و خانم فهیمی را به دادسرا احضار کردند. آنها با اعتراض شدید وی مواجه شدند.

شب دوشنبه ٣٠ آذر ١٣٨٨، «به بهانۀ عزاداری آیت الله منتظری» جمعیتی در مقابل ساختمان محل سکونت خانوادۀ اعرابی گرد هم آمد که در آن مردم شعارهای ضد دولتی سر می‌دادند. پس از مدتی، صدای گلوله شنیده شد؛ ماموران دولتی به معترضان حمله کردند، و چند جوان را بازداشت کردند. بعد از این واقعه، دو شب در این شهرک حکومت نظامی بر پا بود. طبق اطلاعات موجود، «یکی از سرهنگان نیروی انتظامی ساکن شهرک قول داده در صورتی که شعارهای ضد حکومتی داده نشود وی ترتیبی [خواهد داد] که جوانان دستگیر شده آزاد شوند و ماموران گشت، شهرک را ترک کنند» (روز آنلاین، ٢ دی ١٣٨٨).

خانواده

در مدت ٢٦ روزی که خانوادۀ اعرابی از وضعیت پسرشان بی‌خبر بودند، ایشان به اداره‌های مختلفی از جمله کلانتری‌ها، بیمارستان‌ها، بهشت زهرا و دادگاه انقلاب مراجعه کردند و سراغ او را گرفتند (روز آنلاین، ٢ دی ٨٨). خانم فهیمی، مادر وی به دفتر دادستان تهران مراجعه کرد و در آنجا کسی به او گفت که پسرش در زندان اوین است. پس از آن، او هر روز به زندان اوین می‌رفت و ساعت‌ها پشت در منتظر می‌ماند و عکس پسرش را به آزادشدگان نشان می‌داد و از آنها می‌پرسید که آیا پسرش را در زندان دیده‌اند یا نه. طبق گزارش خبرنامۀ امیر کبیر، روز ١٦ تیر، خانم فهیمی «با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب» در انتظار آزادی فرزندش از زندان اوین بود و می‌گفت: «می‌ترسم بچه‌ام را بكشند.» ولی این کوشش وی برای یافتن آقای اعرابی بی‌نتیجه ماند. یک روز که او به دادگاه انقلاب مراجعه کرد، «یک مقام غیر مسئول» به او توصیه کرد که به ادارۀ آگاهی، وابسته به نیروی انتظامی، واقع درمنطقۀ شاپور در جنوب تهران برود. در آنجا، خانم فهیمی پیکر فرزندش را از روی عکس شناسایی کرد (هرانا، به نقل از یک منبع آگاه).

خانم فرحناز محمدی، عمۀ آقای سهراب اعرابی که در آلمان زندگی می‌کند، در گفتگو با رادیو زمانه گفت که برادرزاده‌اش بر اثر اصابت دو گلوله به زیر قلب و سر، جان باخته است. روز ١٢ اسفند ١٣٨٨، خانم فهیمی به خبرنگار روز آنلاین گفت که از کشته شدن پسرش «الان ٩ ماه گذشته و از ٢٠ تیر که پیکر پسرم را شناسایی کردم، شکایت کردم و بارها به مسئولان نامه نوشته‌ام اما هیچ کسی پاسخگو نیست. بارها وکیل من مراجعه کرده اما هر بار گفته‌اند بروید خودمان خبرتان می‌کنیم و باز هیچ خبری نشده است.» او در مصاحبۀ دیگری اظهار داشت: «هنوز هم پیگیر شکایتم هستم و می‌خواهم بدانم که بچه مرا چه کسی کشته است و چرا چند روزی که من بی‌اطلاع بودم و دنبال او می‌گشتم به من نگفتند (روز آنلاین، ٣٠ مهر ١٣٨٨).

روز ١٤ خرداد ١٣٨٩، خانم فهیمی به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که مورد تهدید قرار گرفته است که مراسم یادبود برای پسرش برگزار نکند. «در حالی که ماموران امنیتی به در خانه من مراجعه کردند و گفته‌اند مبادا اغفال شوم و در سالروز شهادت فرزند نازنینم از منزل بیرون بیایم و سخنرانی کنم به آن‌ها می‌گویم من از خون پسرم تنها به شرط آزادی بی‌قید وشرط زندانیان سیاسی می‌گذرم.»

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران احمد رضا رادان اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران مرتضی شانه ساززاده شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی اسماعیل احمدی مقدم در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

تصحیح و یا تکمیل کنید